صورتهای سیاه و نفسهای خسته، نشان از غیرت است، در سختترین شرایط کار میکنند تا شرمنده همسر و فرزندان خود نباشند، عرق میریزند تا سرشان پایین نباشد، سخت کار میکنند تا دستشان جز خدا در مقابل هیچ فردی دراز نشود و به همین دلیل سالها بدون هیچ شکایتی تلاش میکنند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه مازندران، بعضی از مشاغل وجود دارد که نه تنها خستگی جسمی را به همراه دارند بلکه روح را نیز فرسوده میکند تا آنجا که پس از چند سال فرد آن چنان درهم خمیده میشود، چهرهاش در پی سختی کار میشکند.
کارگران گردانندگان چرخ اقتصاد کشور هستند و اگر نیروی انسانی کارگر نباشد جامعه و چرخ اقتصاد در جامعه لنگ میشود اما انگار تلاطم و اضطراب، جزیی از زندگی این مردان با غیرت شده است. در جامعه ما مشاغلی وجود دارد که با وجود سختیها و طاقتفرسا بودن درآمد خوبی دارند و فرد تمام سختیهای آن را تحمل میکند تا زندگی راحتی را به وجود بیاورد اما برخی مشاغلی نیز هستند که نه تنها درآمد ناچیزی دارند بلکه زیانبار و طاقتفرسا نیز هستند. یکی از این مشاغل، کار در معادن زغال سنگ است.
به مناسبت فرارسیدن روز کارگر، از کارگرانی میگوییم که در عمق زمین و در وحشتناکترین مکانها برای به دست آوردن لقمه نانی حلال بر دل سنگ خارا میکوبند. کارگرانی که در معرض بوئیدن خطرناکترین گازها و گرد وغبارهای سرطانزا قراردارند، پولی که این کارگران در برابر کارشان میگیرند بسیار ناچیز و اندک است اما تلاش می کنند؛ اینها برای گرداندن چرخ اقتصاد کشور رنج کار را به جان خریدند و این شغل مخاطرهآمیز را انتخاب کردند.
به مرکز زغال سنگ سوادکوه آمدیم، مکانی که از آن به عنوان سختترین کار دنیا یاد میشود، امروز در کنار کارگرانی هستیم که چهره آنها قابل شناسایی نیست، از سیاهی زغالی که بر صورتهای آنها نشسته اما لبخند مهربانی و برق امید بر لب و چشمانشان میدرخشد.
کارگری پیر و فرسوده با صورتی سیاه و دستانی زمخت از کار سخت میگوید. براساس قانون کار، معدنکاری از مشاغل سخت به حساب میآید اما همیشه این افراد در جامعه نادیده گرفته میشوند، آنقدر که این نادیدهشدنها برای معدنکاران سخت و طاقت فرساست، کار در معادن تاریک و عمیق برایشان سخت نیست.
جوان کارگر در این معدن به خبرنگار ایسنا گفت: "زمانی که به خانههای خود میرویم، آنقدر سیاه، کثیف و گرد و خاکی هستیم که آئینه نیز از دیدن این چهره به وحشت میافتد."
کارگر پیرمرد نیز تصریح کرد: ساعتها فعالیت در معدنی که حتی از تابش نور گرمابخش خورشید محروم است؛ بسیار طاقتفرسا است اما بدتر از آن حقوقی است که حتی کفاف زندگی ساده ما را هم نمیدهد.
جوان دیگری اظهار کرد: به دلیل نیاز نداشتن جامعه به رشتهای که در آن درس خواندم از بیکاری به کار در این معدن تنگ و تاریک روی آوردم. مانند زنبوران عسل کارگری هستیم که حاصل دست رنجمان را دیگران میخورند.
کارگر دیگری گفت: ما که نان بازوهای خود را میخوریم، به سخت ترین کارها روی آوردیم و حتی جان خود را بر این کار گذاشتیم، چرا نباید یک زندگی راحت داشته باشیم؟ چطور میتوان با حقوق 800 هزار تومان خرج یک خانواده را داد؟!
وی بیان کرد: کارگرانی مانند ما هر روز باید نگران وقوع حادثهای باشند، هر روز باید جانشان را بر کف دستهایشان بگیرند و در سرما و گرما به آن گورستان سیاه و تاریک قدم بگذارند در حالی که از کوچکترین مزایای حقوقی وانسانی محروم هستند. روز کارگر این نیست که یک روز را به نام آن بگذاریم، مسئولان باید دردها و رنجهای یک کارگر را ببینند و درک کنند.
به گزارش ایسنا، روز کارگر تنها به اختصاص یافتن و گرامیداشت این مشاغل و افراد با ارزش در تقویم روزگار نیست، باید دردهای آنها را شنید و فکری کرد تا این کارگران نیز با آسودگی خاطر به زندگی بپردازند.
گزارش از سارا ربیعی، خبرنگار ایسنای منطقه مازندران
انتهای پیام
نظرات