یک روزنامه چاپ ترکیه در مقالهای نوشت: ایران، اعراب و ترکیه باید برای ایجاد صلحی پایدار در منطقه با یکدیگر رودررو گفتوگو کنند. ایرانیان، اعراب و ترکها برای هزاران سال کنار یکدیگر زندگی کردهاند و آنها باید نظم با ثبات در منطقه را پدید آورند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در مقاله روزنامه زمان آمده است: گروههای جهادی ظالم به پشتیبانی حامیان خارجی بیرحمانه کشور سوریه را به غارت میبرند و مردم این کشور را قربانی میکنند. همه طرفهای این مناقشه، رژیم بشار اسد، نیروهای ضد اسد مورد حمایت ایالات متحده و متحدانش و گروه داعش جنایات جنگی مرتکب شده و میشوند.
اکنون زمان یافتن یک راهحل است اما چنین راهحلی باید بر اساس یک محاسبه شفاف و واقعگرایانه از آن چه در وهله نخست باعث بروز این جنگ شده، باشد.
شروع وقایع و ترتیب زمانی وقایع به شرح زیر است: در فوریه 2011 در بحبوحه پدیده فراگیر منطقهیی موسوم به بهار عربی تظاهرات صلحآمیزی در شهرهای بزرگ سوریه بر پا شد. رژیم اسد با آمیزهای از خشونتها و پیشنهاد اصلاحات به این تظاهرات واکنش نشان داد. خیلی زود این خشونت شدت گرفت. مخالفان اسد این رژیم را به استفاده از زور علیه شهروندان بدون خویشتنداری متهم کردند. در عین حال دولت به تلفات سربازان و نیروهای پلیس به عنوان مدرکی بر خشونت جهادگراها که در میان تظاهر کنندگان حضور داشتند اشاره میکرد.
این احتمال به نظر میرسد که در اوایل ماه مارس یا آوریل 2011 افراد مسلح و جنگجویان سنی ضد رژیم از کشورهای همسایه وارد سوریه شدند. بسیاری از شاهدان عینی از دخالت جهادگرایان خارجی در حملات خشونت بار به نیروهای پلیس سخن گفتند.
ایالات متحده و متحدان منطقهییاش سعی کردند در بهار 2011 اسد را از قدرت سرنگون کنند. تصور میکردند که او به سرعت مانند حسنی مبارک در مصر و زین العابدین بن علی در تونس سقوط خواهد کرد. بسیاری از شاهدان تصریح میکنند که قطر برای فعالیتهای ضد رژیم در سوریه بودجه کلانی در نظر گرفت و از شبکه سراسری الجزیره واقع در دوحه برای تقویت احساسات ضد اسد در سراسر جهان استفاده کرد.
ایالات متحده تحریمهای مالی و تجاری شدیدی را علیه این رژیم وضع کرد.
موسسه بروکینگز، رهبر سیاست رسمی ایالات متحده، خلع ید اسد را خواستار شد و تبلیغات ضد اسد در رسانههای ایالات متحده شدت گرفت.
آغاز جنگ در سوریه به 18 اوت 2011 باز میگردد. آن زمان که باراک اوباما، رییسجمهور و هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا اعلام کردند که اسد باید برود. تا قبل از این موضوع خشونتها هنوز قابل کنترل بود. تعداد کشتهها شامل هم غیرنظامیان و هم مبارزان حدود 2900 تن بود. پس از ماه اوت میزان کشتهها افزایش یافت.
گاها ادعا میشود که ایالات متحده در این موضوع قوی عمل نکرده است و مخالفان سیاستهای اوباما معمولا به او برای انجام اقدام محدود (در سوریه) حمله میکنند اما ایالات متحده در واقع برای سرنگونی بشار اسد اقدام کرد. اگر چه عمدتا و به طور پنهانی و از طریق متحدانی مانند عربستان سعودی و ترکیه. سازمان سیا و عربستان سعودی به طور پنهانی اقدام خود را با یکدیگر هماهنگ میکردند.
جنگ در سوریه یک جنگ نیابتی با دخالت ایالات متحده، روسیه، عربستان سعودی، ترکیه و ایران است. ایالات متحده و متحدانش عربستان سعودی و ترکیه در سال 2011 به منظور سرنگونی رژیم اسد جنگ را شروع کردند.
نفع ایالات متحده در سرنگونی رژیم بشار اسد دقیقا به دلیل وابستگی این رژیم به ایران و روسیه بود. مقامات امنیتی ایالات متحده باور داشتند که حذف اسد ایران را ضعیف و حزبالله را تحلیل خواهد برد و دسترسی ژئوپلتیکی روسیه را به عقب خواهند راند.
متحدان آمریکا از جمله ترکیه، عربستان سعودی و قطر علاقمند به جایگزین کردن رژیم شیعه علوی اسد در سوریه با یک رژیم به رهبری سنی بودند. آنها باور داشتند که این امر رقیب منطقهییشان ایران را تضعیف خواهد کرد و نفوذ شیعه در خاورمیانه را کوتاه میکند.
با تصور این که اسد به راحتی سرنگون خواهد شد، ایالات متحده به تبلیغات خود ساختهاش اتکا داشت. رژیم با مخالفتهای زیادی رو به رو شد اما این رژیم از حمایت قابل توجه داخلی نیز برخوردار بود. مهمتر این که رژیم اسد از متحدان قدرتمندی به ویژه ایران و روسیه برخوردار بود.
جامعه باید از ماهیت پلید جنگ به رهبری سازمان سیا آگاهی یابند. ایالات متحده و متحدانش سوریه را با سیل جهادگران رو به رو کردند. درست همانگونه که ایالات متحده در دهه 1980 افغانستان را با جهادگران سنی که بعدها به القاعده تبدیل شدند، پر کرد. عربستان سعودی، ترکیه، قطر و ایالت متحده مرتبا از گروههای جهادی به شدت خشونت طلب حمایت میکنند و با یک محاسبه نادرست و خودخواهانه فکر میکنند که این گروههای نیابتی کار کثیف خود را انجام میدهند و بعد به طریقی کنار گذاشته میشوند.
بر اساس جریان رسانهیی اروپایی و آمریکایی، مداخله نظامی روسیه در سوریه خیانتکارانه و توسعه طلبانه است اما واقعیت متفاوت است. ایالات متحده تحت منشور سازمان ملل اجازه تشکیل یک اتحاد، تامین بودجه سربازان مزدور و قاچاق تسلیحات نظامی سنگین برای سرنگونی دولت یک کشور را ندارد. روسیه در این مورد در حال واکنش است نه اقدام. روسیه به اقدامات تحریکآمیز ایالات متحده علیه متحدش واکنش نشان میدهد.
پایان دادن به جنگ نیازمند تبعیت از شش قاعده است. نخست ایالات متحده باید عملیاتهای آشکار و پنهان خود برای سرنگونی دولت سوریه را متوقف کند. دوم این که شورای امنیت سازمان ملل باید آتشبس را اجرا کند و از همه کشورها از جمله ایالات متحده، روسیه، عربستان سعودی، ایران، ترکیه و قطر بخواهد تا تجهیز و تامین بودجه نیروهای نظامی درون سوریه را متوقف کنند. سوم، همه فعالیتهای شبه نظامی از جمله نیروهای به اصطلاح میانهرو مورد حمایت ایالات متحده باید تمام شود. چهارم، ایالات متحده و روسیه و در واقع شورای امنیت سازمان ملل باید دولت سوریه را مسوول بدانند تا از اقدامات تنبیهی علیه مخالفان رژیم صرف نظر کند. پنجم انتقال سیاسی باید به تدریج بر مبنای اعتماد سازی همه طرفها صورت گیرد. و در نهایت کشورهای خلیج فارس، ترکیه و ایران باید مجبور شوند تا رودررو دربارهی چارچوب منطقهای که بتواند صلحی پردوام را تضمین کند مذاکره کنند. اعراب، ترکها و ایرانیان در کنار یکدیگر برای سالهای متمادی زندگی کردهاند. آنها و نه قدرتهای جهانی باید مسیر ایجاد نظمی با ثبات در منطقه را هدایت کنند.
انتهای پیام
نظرات