در گوشه و کنار انسانهایی زندگی میکنند که همچون فرشتههایی هستند که روی زمین سکنی گزیدهاند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه کردستان، «موسسه توانبخشی باران» محل نگهداری معلولان کم توان ذهنی در پنج کیلومتری شهرستان قروه و در انتهای بلوار شهید دستغیب شهر سریشآباد قرار دارد، جایی که 45 فرشته آسمانی را با مهربانی زیر پر و بال خود گرفته است.
وجه مشترک همه آنها دل صاف و نزدیکی بیشتر به خداست، زلالتر از چشمههای بهشتی که خداوند وعده داده است، آنقدر زلال و پاک که وقتی کسی را میبینند لبخند بر لبانشان نقش بسته و سریع او را در آغوش میگیرند.
آنقدر دوست داشتنی هستند که فقط میتوان به دلهای صافشان غبطه خورد.
به همراه جمعی از فعالان فرهنگی دهگلان و قروه به دیدار معلولان کمتوان ذهنی موسسه باران رفتیم و لحظاتی خوش را با آنها سپری کردیم که در ادامه میخوانید.
گرمای آفتاب، برفهای جلو درب و داخل حیاط موسسه را آب کرده بود و جوی کوچکی از آب روان جاری شده بود، گرمای آفتاب و حیاط خیس، ترکیب دلپذیری را ساخته بود برای یک روز خوب.
فرشتهها از پشت پنجره اتاقهایشان همین که ما را دیدند برایمان دست تکان دادند و صدایمان کردند.
راستش را بخواهید ابتدا کمی معذب بودیم داخل شویم، اما همین که وارد شدیم یکی از آنها به سمتم آمد، مقداری خودم را پس کشیدم، کمی اخم کرد اما جلو آمد و در آغوشم گرفت و خندید، من هم خندیدم و نگاه کردم دیدم همراهانم هم هرکدام با یکی از آنها گرم گرفته بوده و میخندیدند، صدا به صدا نمیرسید...
photo_2016-02-16_15-52-47.jpg
اینجا هیچکس با یکدیگر غریبه نیست، آنها سالهاست یکدیگر را میشناسند.
«سجاد» و «رحمت» که به نسبت بقیه در این مکان بیشتر حرف میزدند همراهمان میآمدند و فضا را گرم کرده بودند با حرفها و شوخیهایشان.
مدیر موسسه هم بهتدریج به جمع ما اضافه شد، «صادق حسینزاده» میگفت: دو سال است برای یک تهیه یک قطعه زمین برای ساخت موسسه تلاش کردهاند اما دریغ از کمک...
نکته قابل ارزش این است که این موسسه و زیر مجموعه آن تماماً بهوسیله معلولان اداره میشود.
اما این موسسه تنها مجموعه ساخته شده به دست معلولان نیست، بلکه دیگر موسسه باران شهر قروه نیز در کارهای فرهنگی و اشتغالزایی فعال است و این موسسه تولیدات خود را به فروش میرساند، به همت فعالیت این موسسه، برای 90 نفر اشتغالزایی ایجاد شده که 65 نفر آنها معلول هستند.
کم شنیدهایم که کسی از معلولیتش بنالد و بگوید چرا من؟ اما گلهمند بودند که توجه چندانی به آنها نمیشود، آنها فقط فرصتهای برابر میخواهند و کمی توجه و عشق...
آنها همچنین از برخی برخوردها و رفتارهای ترحمآمیز و نادرست گلایهمند بودند و میگفتند: در رسانه وقتی میخواهند سزای اعمال گناهکاری را نشان دهند او را روی ویلچر مینشانند، این مسأله ظلم به معلولان و رویهای نادرست است.
باید بگویم که برخی دوستانمان در ابتدا زیاد راغب نبودند به این دیدار بیایند چون میترسیدند چیزی را ببینند که نتوانند تحمل کنند اما در پایان کسی دوست نداشت موسسه را ترک کند و هیچکس از آمدن پشیمان نبود.
به اینجا که آمدیم دلهایمان را جا گذاشتیم و به همراه خود عشق و صفا و صمیمیت را بردیم.
گزارش از «وحید عباسی»
انتهای پیام
نظرات