علی باباچاهی ضمن واکنش به سخنان اخیر عباس صفاری در دانشگاه میشیگان آمریکا درباره شعر پستمدرن، توضیحاتی درباره شعر مدرن و پستمدرن ارائه کرد.
این شاعر پیشکسوت در گفتوگو با خبرنگار ادبیات ایسنا، در پاسخ به اینکه اخیرا عباس صفاری در دانشگاه میشیگان آمریکا صحبتهای تحسینبرانگیزی از جمله اینکه شما بیشترین سهم را در حوزه شعر پستمدرن فارسی داشتهاید، بیان کرده، گفت: باید بگویم که با توجه به اینکه دوست ما جناب آقای عباس صفاری چند سال پیش گفتند مقولهای به اسم پستمدرنیسم در شعر دنیا وجود ندارد و گفته بودند که در خود آمریکا نیز چنین چیزی ندیدهاند حالا برای من از این زاویه جالب است که فرد اندیشمندی مثل عباس صفاری به سرعت متوجه مسائل به این شکل عمیق میشود و حواسشان به شعری که در ایران منتشر میشود هست. یعنی اینکه متوجه جدی بودن شعر پستمدرن هم در آمریکا و هم وطن خودش میشود و جالب این است که شعر ایرانی را به دقت پیگیری کرده است.
او افزود: البته شعر و شاعر پستمدرن بودن یا منتسب بودن به شعر پستمدرن لزوما امتیاز نیست و اگر کسی را فقط پستمدرن بدانند شاعر خوب بودن او تضمینشده نیست. شاعر مدرن یا پستمدرن کسی است که تفکر مدرن یا پستمدرن خود را «زبان»ی میکند و فورا این نکته را اضافه کنم که من در این بحث، شعر مدرن و پستمدرن و جامعه مدرن و پستمدرن را از همدیگر تفکیک نمیکنم و آنها را روبهروی یکدیگر قرار نمیدهم بلکه در درون مدرنیسم و در درون مدرنیته، پستمدرن متجلی میشود ولی جذابیت و کششی که پستمدرنیسم برای من دارد یا تمایلی که من به این مقوله نشان میدهم نشأتگرفته از مولفههای این «وضعیت» است.
باباچاهی در ادامه بیان کرد: اینکه پستمدرنیسم یک خصوصیت چندگفتمانی را با خودش حمل میکند و دارای خصوصیتی گفتمانی و چندآوایی است بنابراین ما با تساهل و مدارا در این زمینه روبهرو هستیم. در نهایت میبینیم که طرح و اجرای خصوصیات پستمدرنیسم در شعر ایران باعث میشود که ما جزمیتهای شعر مدرن را درک کنیم. یکی از جزمیتهای شعر مدرن اقتداری است که مولف ناخواسته برای خودش در نظر میگیرد. این اقتدار را حتی در شعرهای عاشقانه امروز میبینیم که معطوف به نوعی اوامر است که از طرف شاعر صادر میشود و دقیقا متوجه محبوبه شاعر است.
او افزود: از اینرو خوشحالم که در کتاب «دری به اتاق مناقشه» در این مورد آنقدر از من سوال شده است که میتواند برای خواننده پرسشهای متعددی را برانگیزاند.
باباچاهی گفت: در مورد عباس صفاری باید بگویم که حسن و تدبیر کار او در این است که به بخشی از خوانندگان ایرانی که حوصله پیگیری مقولات جدی را ندارند این نکته را تذکر میدهد که به مقولات جدی جدید از جمله پستمدرنیسم و شعر پستمدرن توجه لازم را داشته باشند. البته در جامعه اینگونه است که اگر نقد سلبی و انکاری نسبت به شاعری بشود غالب دوستان او و اهالی ادبیات به او میگویند که ما این مطلب را خواندهایم و همه خبر را برای یکدیگر مخابره میکنند. اما اگر مطلب تأییدآمیزی که میتواند بحثانگیز هم باشد در مورد تو مطرح شود معمولا نشنیده و ناخوانده میگیرند. با این حال من همیشه به نیمه پر لیوان نگاه میکنم و نه نیمه خالی آن؛ به این معنا که من عمدتا سعی میکنم نسبت به جوانان و دوستانم خوشبین باشم که هستم.
این شاعر سپس با اشاره به تازهترین کتاب در دست انتشار خود گفت: کتاب «دری به اتاق مناقشه» دربرگیرنده مجموعه مصاحبههایم از زمان انقلاب تا به حال است که آن را در 500 صفحه تدوین کردهام و قرار است از سوی انتشارات نگاه به چاپ برسد.
او با بیان اینکه برخی از این مصاحبهها را ویرایش کرده است، اظهار کرد: به زعم خودم همه مصاحبههایی که در این کتاب گردآوری شدهاند جدی هستند و من نسبت به آنها حیرتورزی دارم.
باباچاهی درباره این مصاحبهها توضیح داد: معمولا پرسشگرانی که در این مصاحبهها به سراغ من میآمدند افرادی بودند که فراتر از شعر رایج فکر میکردند. اینگونه پرسشگران معمولا به سراغ کسانی میروند که فکر میکنند کارهای متفاوتی دارند. این حرف به معنای این نیست که در ستایش شعر من چیزی نوشته باشد.
او درباره بیشترین موضوع گفتوگوهایش گفت: پس از انقلاب زمانی که به دهه 60 پا گذاشتیم ادبیات و شعر درنگی کرد و به فکر تعویض زبان افتاد. ذهنیتها دگرگون شد چون مسائلی که در کشور ما رخ داد اتفاقات جدیدی بود؛ بنابراین ذهنیتها عمدتا متحول شد؛ به همین دلیل است که پرسشهایی که از من شده غالبا حول همین محورهاست؛ پرسشهایی مثل اینکه چرا من تغییر زاویه دید، نگارش و نگرش دادهام. مصاحبهها بیشتر در بستر این صحبتهاست که معمولا به انگیزه چاپ کتابهای شعر یا بعضا نقد آنها انجام شده است که من هم پاسخ میدادم که در هر کتاب یا مرحلهای تمرین و آزمایش میکنم.
او افزود: همچنین سوالهایی از این قبیل که چرا یقینمحوری در شعرهای پیشین من جای خودش را به نوعی عدم یقین داده است. همچنین ساحتهای زیباییشناختی که در شعرهای اخیر من است نقطه توجه این پرسشگران بوده است. در ادامه سوالات به مسائلی مثل آوانگاردیسم و در نهایت پستمدرنیسم پرداخته است و من نیز به طور مبسوط و به زعم خود مدلل پاسخ را همراه با لبخند و مطایبه و نه با قیافه مشکوک و عبوس دادهام.
انتهای پیام


نظرات