خبر کوتاه بود، "از مجموع 150 نیروی جدید شهرداری خرم آباد برای خدمت در قسمت رفتگری و نظافت شهر، 23 نفر دارای مدرک تحصیلی لیسانس و فوق لیسانس هستند."، اما حاصل قرار گرفتن همین چند کلمه و عدد کنار یکدیگر، خبر تلخی رارقم میزند، خبری که هر چند جدید نیست و مشابه آن را بارها و بارها شنیده ایم، اما باز هم طعم تلخ آن را بعد از هر بار شنیدن زیر زبانمان حس میکنیم.
به گزارش سرویس دانشگاهی ایسنا، در این گزارش نه قصد جسارت به قشر پرتلاش و بیادعای رفتگران را داریم و نه کوچکانگاری تلاش آنها. بلکه غرض نمایش ایستگاه پایانی ماراتن 20 ساله تحصیل جوانانی است که از لاجرم بیکاری و ... داوطلب مشاغلی شدهاند که تحصیلات عالیه از لزوم اشتغال در آنها محسوب نمیشوند.
البته درست است که "کار عار نیست"، اما چه کسی میتواند حس و حال جوانی را درک کند که با امید به پیدا کردن جایگاه اجتماعی مناسب و شغل درخور، جوانی و وقت خود، یعنی همان دو عنصر طلائی زندگی، را صرف درس خواندن کرده و نهایتا عهده دار شغلی شود که هر روز باید برای جمع کردن برگ درخت آرزوهایش خم و راست شود. کار عار نیست اما نه برای جوانی که باید کوله بار زبالههای دیگران را بر دوشی بگذارد که عنوان دکتر، مهندس و... یدک میکشد.
از طرف دیگر چه کسی میتواند حس و حال خانوادهای را درک کند که شاید سالها نان شب خود را تبدیل به شهریه دانشگاه فرزند خود کردهاند تا جوانشان سر بالا بگیرد و عمر خود را، حتی با حقوق ناچیز در رشتهای که تحصیل کرده است بگذراند نه اینکه سکاندار شغل هایی شود که هیچ شباهتی به مدرک تحصیلی نصب شده بر دیوار اتاقش که نشان میدهد جزو قشر تحصیل کرده این مرز و بوم است ندارد.
مرز و بومی که باید به وجود بیش از چهار میلیون دانشجو و بیش از 700 هزار فارغالتحصیل خود افتخار کند و برای بهره گرفتن از توان، سواد و مهارت این افراد بهترین زمینههای شغلی را فراهم کند نه اینکه دانش آموختگان، جهنم شرایط یک شغل را به برزخ بیکاری ترجیح دهند.
افزایش دو برابری دانشجویان، افزایش 6 برابری دانش آموختگان
باید گفت بیکاری از جمله مشکلاتی که است که علل و ابعاد چندوجهی دارد، ولی بی شک، افزایش بی رویه تعداد دانشجویان و تحصیل در رشتههایی که نیاز امروز جامعه نیست، یکی از مهمترین آنهاست.
طبق آمار موجود تعداد دانشجویان در سال تحصیلی 93-92 نسبت به سال 84-83 بیش از دو برابر شده است، بی شک افزایش تعداد دانش آموختگان از 146 هزار و 859 نفر در سال تحصیلی 83-82 به 718 هزار و 801 نفر در سال تحصیلی 92-91، گسترش مراکز آموزش عالی و تنوع شیوه های پذیرش دانشجو از موفقیتهای نظام آموزش عالی کشور است، اما نکتهای که کمتر به آن توجه شده تامین زیرساختهای لازم برای بهرهمندی از تخصص و توانمندی دانش آموختگان است و به همین دلیل سالیانه آمار جوانان جویای کار افزایش می یابد و صف اشتغال طولانیتر میشود.
کیفیت و مهارت دانشآموختگان نکته دیگری است که زیر سایه کمیت به دست فراموشی سپرده شده و باعث ناکارآمدی و در نتیجه یکی از عوامل کاشت بذر بیکاری دانش آموختگان در جامعه شده است.
عدم تناسب تعداد فارغالتحصیلان با نیاز جامعه
عدم تناسب تعداد فارغالتحصیلان با نیاز جامعه مدلول دیگری بیکاری فارغ التحصیلان است.شاید اگر افزایش تعداد دانشجویان بعد از بررسی و شناخت موقعیتهای شغلی و در راستای نیاز جامعه بود اکنون با حجم وسیع فارغ التحصیلان بیکار مواجه نبودیم.
مطلبی که چندی پیش،معاون آموزشی وزیر علوم نیز به آن اشاره کرده مبنی بر این بود که متاسفانه پذیرش دانشجو در دانشگاه ها متناسب نبوده و از آنجایی که دانشگاهها به صورت مازاد دانشجو پذیرش کردهاند با این مشکل روبرو شدهایم. برای مثال در فراخوان اخیر جذب هیات علمی 30 هزار نفر ثبتنام کردند که 70 درصد آنها یعنی حدود 20 هزار نفر دارای مدرک دکترا بودند در حالیکه ظرفیت دانشگاهها حدود 5000 نفر است و این نشان میدهد که تعداد فارغالتحصیلان متناسب با نیاز جامعه نیست.
عدم ارتباط دانشگاه با صنعت
از طرف دیگر ارتباط صنعت و دانشگاه همواره به عنوان نقطه کور فعالیت های علمی و صنعتی کشور مطرح بوده است.این ارتباط در دولت نهم و دهم به قدری ضعیف بوده که اساتید دانشگاهی و تحلیلگران اقتصادی بارها و بارها آن را مورد توجه قرار داده و بر آن تاکید کرده اند.
در این میان حتی دانشگاههای فنی و تخصصی نیز نتوانستهاند ارتباط موثر و کارآمدی با صنایع ایجاد نمایند، به طوری که چندی پیش از سوی معاون علمی و فناوری رئیس جمهوری اعلام شد میزان ارتباط با صنعت در دانشگاه صنعتی شریف 10 درصد است.
البته نمیتوان بار ضعف این ارتباط را تنها بر دوش آموزش عالی انداخت، بلکه این نکته باید در خود صنعت هم نهادینه شود که در قبال دانشجو و دانشگاه چه وظایفی بر عهده دارد و به این باور دست یابد که بخشهای آکادمیک قادر است بخش قابل توجهی از نیازهای آن را برطرف سازد.
بیکاری فارغالتحصیلان ناشی از نبود کار مناسب در جامعه و ناکارآمدی فارغ التحصیلان
در همین راستا دکتر مهدی احسان عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف معتقد است: بیکاری فارغالتحصیلان ناشی از دو علت نبود کار مناسب در جامعه و ناکارآمدی فارغ التحصیلان است.
احسان به ایسنا میگوید:این که یک نیروی شهرداری دارای مدرک لیسانس باشد موضوع اعتراض برانگیزی نیست، حتی در کشوری مانند آمریکا هم افراد با مدرک لیسانس در پمپ بنزین کار می کنند،بلکه موضوع این است که کشور برای نیروی لیسانس یا فوق لیسانس خود کار دیگری ندارد و یا نیروی تحصیل کرده نمی تواند در کار دیگری مشغول شود.باید توجه شود اگر فردی کار مناسب مدرک خود داشت،به شغل های دیگر که نیاز به مدرک ندارند روی نمیآورد.
وی بر اینکه سیستم آموزش عالی کشور بی برنامه است،تاکید میکند و میگوید: سیستم آموزش عالی بدون اینکه به نیازها توجه کند مدرک صادر میکند، از طرف دیگر آموزش هایی که ارائه میشود آموزشهای کارآمد نیست و اگر هم باشد شغلی در جامعه وجود ندارد که این آموزش ها به کار گرفته شود.
صنعت اعتقادی به کار کارشناسی ندارد
این استاد دانشگاه صنعتی شریف به ارتباط بین دانشگاه و صنعت اشاره میکند و ادامه میدهد:مشکل دیگر این است که برای کارهای کارشناسی اعتبار و ارزش لازم قائل نیستیم و صنعت اعتقادی به کار کارشناسی ندارد.زیرا اغلب مدیران خود کارشناس نبوده و افراد کارشناس را قبول ندارند.
رونق کار در جامعه و هدفمند کردن آموزش عالی دو راه حل رفع مشکل
احسان راه حل این مشکل را رونق کار در جامعه و هدفمند کردن آموزش عالی میداند و توضیح میدهد:برای رفع این مشکل باید فعالیت های صنعتی،اجتماعی،اقتصادی و... رونق یابد و از این حالت رکود خارج شود تا بتوان برای فارغالتحصیلان اشتغال ایجاد کرد.از طرف دیگر باید نیازهای جامعه را شناخت و متناسب با نیازها نیروی تحصیل کرده تربیت کرد.
تهیه و تنظیم:پونهسادات ترابی
انتهای پیام
نظرات