مصاحبه یکی از اساتید فیزیک کشور و مطالب نقل شده از وی در خصوص تاریخچه تاسیس پژوهشگاه دانش های بنیادی و راه اندازی دوره دکتری فیزیک در کشور در یکی از روزنامه ها که به زعم دکتر گلشنی، اشکالات و بزرگنمایی هایی در ذکر تاریخها و نقش برخی افراد در روند تاسیس آنها صورت گرفته بود، این عضو فرهنگستان علوم را بر آن داشت که توضیحاتی در خصوص مطالب نقل شده از همکار سالهای دور و نزدیک خود در دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف ارائه کند.
استاد گلشنی البته در فرصتی که برای دریافت این توضیحات فراهم شد ترجیح داد بیش از پرداختن به روایت خود از روند تاسیس این نهادهای علمی که به عنوان رییس وقت دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف در کانون تلاشها و پیگیری ها بوده به بیان دغدغه ها، هشدارها و دیدگاه هایش در خصوص مسائل و موانع پیش روی توسعۀ علمی کشور از جمله تمرکز بیش از حد بر کمیت مقالات و رویکرد خاص و محتاطانه خود در نحوۀ تعاملات علمی - بینالمللی کشور بپردازد که خصوصا در مورد اخیر به نظر می رسد تفاوت زیادی با رویکرد غالب جامعه فیزیک کشور دارد که معتقدند با توجه به دگرگونی رویکردها در عرصه تحقیقات علمی با مفهوم مدرن آن و با وجود محدودیتهای شدید غرب علیه جامعه علمی کشور، مشارکت در طرح های علمی بینالمللی و منطقهیی فرصت مغتنمی برای مشارکت در تحقیقات در مرزهای دانش و پیشرفت علمی کشور است.
استاد مهدی گلشنی که تحصیلات دکتری فیزیک خود را در سال 1348 در دانشگاه برکلی آمریکا به پایان برده و از سال 1349 به عضویت هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف در آمده در بیان تاریخچه تاسیس پژوهشگاه دانشهای بنیادی (IPM) که از پیشروترین مراکز علمی کشور در حوزه تحقیقات بنیادی است به خبرنگار علمی ایسنا گفت: «ایده تاسیس چنین مرکزی به سال 1352 برمیگردد که یک دکتر ایرانی مقیم آمریکا طی نامهای پیشنهاد کرد مرکزی مشابه مرکز تحقیقات فیزیک نظری پرفسور عبدالسلام که در سال 1343 به همت پرفسور عبدالسلام فیزیکدان پاکستانی برنده جایزه نوبل فیزیک در تریست ایتالیا راهاندازی شده بود در ایران تاسیس شود. من که در آن زمان رییس دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی آریامهر (صنعتی شریف فعلی) بودم این پیشنهاد را با جناب دکتر نصر – رییس وقت دانشگاه – مطرح کردم و متعاقب آن از پرفسور عبدالسلام دعوت شد که سفری به ایران داشته باشد. پرفسور عبدالسلام در سال 1974 (1353) که قیمت جهانی نفت و به تبع آن درآمدهای ایران به بالاترین رقم رسیده بود به ایران آمد و در گفتوگوها و نشستهایی که داشت از ایدۀ تاسیس مرکز تحقیقات فیزیک نظری در ایران که معتقد بود خیر آن به کشورهای همسایه از جمله پاکستان هم میرسد به گرمی استقبال کرد.
پس از آن به اتفاق ایشان، جناب دکتر فیروز پرتوی و جناب دکتر نصر نزد دکتر عبدالحسین سمیعی – وزیر علوم وقت – رفتیم که او هم از این ایده استقبال کرد. با این حال با مخالفت معاون وقت نخست وزیر - رییس سازمان انرژی اتمی آن زمان - این مساله منتفی شد. به دنبال آن بعضی همکاران دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف از جمله جناب دکتر اردلان به دانشگاه جدید التاسیس رضا شاه کبیر (دانشگاه مازندران فعلی در بابل) منتقل شدند. بعد از انقلاب فرهنگی و بازگشایی دانشگاهها و بازگشت برخی اساتید از جمله جناب دکتر اردلان به دانشگاه صنعتی شریف، بار دیگر ایدۀ تاسیس مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات را با تعدادی از همکاران از جمله جناب دکتر سیاوش شهشهانی، عضو دانشکده ریاضی دانشگاه صنعتی شریف و جناب دکتر اردلان از همکاران دانشکده فیزیک دانشگاه دنبال کردیم و با موافقت جناب دکتر فرهادی – وزیر وقت فرهنگ و آموزش عالی – در اواخر فروردین سال 1368 «مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات» (IPM) که بعداً به «پژوهشگاه دانشهای بنیادی» تغییر نام داد به ریاست جناب دکتر محمدجواد لاریجانی تاسیس شد و من، دکتر اردلان، دکترارفعی، دکتر شهشهانی، دکتر خسرو شاهی و دکتر رجبعلی پور، از طرف وزیر علوم به عنوان اعضای شورای علمی مرکزمنصوب شدیم.»
وی با اشاره به تاریخچه راه اندازی دوره دکتری فیزیک در کشور گفت: «در سال 1366 که مجددا ریاست دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف را عهدهدار بودم طرح راه اندازی دوره دکتری فیزیک را با جمعی از همکاران ریختیم و در پی آن در مهر ماه سال 67 با تایید وزارت فرهنگ و آموزش عالی، نخستین دورۀ دکتری فیزیک کشور در دانشگاه صنعتی شریف راهاندازی شد. در مراسم افتتاح این دوره که در هفتۀ آخر آبان 1367 برگزار شد، پروفسور عبدالسلام نیز حضور داشت. بدین ترتیب من دراواخر خرداد سال 68 در حالی ریاست دانشکده فیزیک را به جناب دکتر اردلان تحویل دادم که در دوره ریاستم بر دانشکدۀ فیزیک شاهد به نتیجه رسیدن پیگیریها و تلاشهای چندین سال در زمینه راهاندازی دورۀ دکتری فیزیک در کشور و تاسیس مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات بودم.»
برنده دو دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی با تاکید بر این که راهاندازی مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات و دوره دکتری فیزیک نقش شایانی در توسعۀ تحقیقات و تولید علم در این حوزه در کشور داشته است، اظهار داشت: «اخیرا یکی از روزنامه ها در مصاحبه با یکی از همکاران، اظهار نظر عجیبی را نقل کرده بود مبنی بر این که راهاندازی دوره دکتری در دانشگاه صنعتی شریف و موفقیتهای علمی دانشجویان دانشگاه مرهون راه اندازی IPM و حمایتهای این مرکز بوده است، در حالی که نگاهی مختصر به تاریخچه شکلگیری آنها اشتباه و اغراق گویی گوینده را نشان میدهد.»
استاد ممتاز دانشگاه صنعتی شریف و برنده و داور جایزۀ جهانی علم و دین بنیاد تمپلتون در ادامه با اشاره به رشد فزاینده مقالات محققان ایرانی در سالهای اخیر، کیفیت تولیدات علمی را قابل قبول ندانست و گفت: «شکی نیست که تعداد مقالات در پیشرفت علمی یک کشور، امر مؤثری است اما نوع نوشتن مقاله که این روزها باب شده، آفت و سم است. مقاله را باید بنویسند تا افکار و یا نتایج و دستاوردهای پژوهشی خود را در معرض نقد قرار دهند تا مثلا دیگران بیایند بگویند این بخشش ایدۀ خوبی است یا فلان اشکال را دارد اما نوشتن مقاله نباید هدف باشد، درحالی که الان مقاله می نویسند تا صاحبنام یا استاد شوند یا از سایر مواهب مالی و امتیازات مترتبه بهرهمند شوند. این طور مقاله نوشتن نوعی بلاست. من بارها به این موضوع در شورای عالی انقلاب فرهنگی یا در مصاحبهها در مطبوعات اشاره کرده ام، ولی آنقدر که باید به آن توجه نشده است.»
برندۀ نشان درجه یک دانش افزود: «مقاله نویسی باید یا در تولید علم و نوآوری اثر داشته باشد، یعنی بگویند این فرمول یا ایده یا قانون مال یک ایرانی است و مرزهای دانش را جلو میبرد، یا باید در رفع نیازهای جامعه موثر باشد. ما الان همه چیز را وارد میکنیم و تولید واقعی علممان درصد کمی از فعالیتهای به اصطلاح علمی مان بوده است. بیایند با آمار دقیق، نه آمار ساختگی، بگویند که این مقالات چقدر از نیازهای ما را بر طرف کرده است. من در شورای عالی انقلاب فرهنگی سؤالی را در این زمینه مطرح کردم، ولی متاسفانه جوابی نشنیدم. سؤال بنده این بود که از سال 2005 تا 2012 تعداد مقالات ایران در مجلات بین المللی پنج برابر شده، اما آیا میزان صادراتمان تغییر محسوس کرده یا وارداتمان حتی یک پنجم کم شده است!؟ علم باید دو بعد داشته باشد یا در فهم واقعی جهان هستی و دانش بشری نقش داشته باشد یا نیازهای محیط را رفع کند. ولی الان در کشور ما هیچکدام از این دو نقش را ندارد. تا این مسائل را علاج نکنند، پیشرفت نخواهیم کرد، ولی متاسفانه یک جور غفلت عمومی در این زمینه حاکم است.»
استاد فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف خاطرنشان کرد: « پیشرفت واقعی علمی ما به دو صورت نشان داده می شود. اوّل این که ما در مرزهای علم فعالیت داشته باشیم و در این زمینه مرزشکنی کنیم که کمتر به آن توجه می شود. دوم اینکه علم باید در جهت رفع نیازهای کشور هم مؤثر واقع شود. ما در بعضی از زمینه های علم، تولیدات و مقالات خوب زیادی داریم، ولی در مقابل در خصوص برخی از علوم و فناوری های جدید چنین شرایطی نداریم؛ یعنی طی سالهای آینده، غرب محدودیتهای بیشتری برای انتقال فناوریهای جدید برای ما فراهم خواهد کرد. از این رو ضرورت دارد که همانند چینیها به فکر آن باشیم که ضروریاتمان را خودمان تأمین کنیم تا حداقل برای ضروریاتمان به خودکفایی برسیم.»
گلشنی خاطرنشان کرد: «برخی راه حل افزایش کیفیت تولید علم کشور را در جلب همکاری غربیها در راهاندازی مراکز علمی جدید در کشور میبینند. من مخالف همکاریهای علمی بینالمللی و رفتن به غرب برای یاد گرفتن علم نیستم ولی این که پیشنهاد کنیم که آنها برای ما مرکز علمی ایجاد کنند یا ما را در مراکز علمیمان هدایت کنند، توهین به هویت ماست. ضمناً در صورتی که خارجیها در ایجاد مراکز علمی در کشور همکاری داشته باشند، همواره چشم ناظری بالای سر ما خواهد بود و مانع پیشرفت ما میشوند.»
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه ارتباط ایران با «سرن» (مرکز تحقیقات هستهیی اروپا) را نمونهای از روابط بینتیجه با غربیها دانست و گفت: «به عنوان یک تحصیل کرده فیزیک ذرات، معتقدم همکاریهایی نظیر ارتباطات فعلی ما با سرن تاثیری در پیشرفت علمی کشور در این حوزه ندارد. تحقیقات فیزیک ذرات بنیادی در سطح نظری کاملا در داخل کشور قابل انجام است و میتوانیم بی هیچ محدودیتی با پژوهشگران خارجی همکاری داشته باشیم ولی در حوزۀ فیزیک ذرات تجربی مثل شتابگر بزرگ سرن، فقط در کارهای جزئی و کارگری آنها مشارکت داده میشویم و در مقابل مبلغ کلانی به عنوان حق عضویت میپردازیم، در حالی که محققانی که به این مرکز میفرستیم بعد از بازگشت به ایران نمیتوانند چنین شتابگری را بسازند یا آزمایش های مشابهی را طراحی کنند و نتیجه این قبیل ارتباطات تنها فراهم شدن فرصتی برای مسافرتهای خارجی مکرر برخی آقایان است!»
وی در ادامه به مساله مهاجرت نخبگان پرداخت و گفت: «ابتدا نخبگان برای ادامۀ تحصیل می روند، ولی مهاجرت آنها ادامه پیدا می کند و بسیاری از آنها نیز باز نمی گردند. عدّه ای می گویند که این طبیعی است که نخبگان برای ادامه تحصیل مهاجرت کنند و سپس بیایند و معلوماتشان را به ما منتقل کنند. اگر چنین باشد بسیار خوب است، ولی متاسفانه آمار بازگشت درصد بسیار اندکی از نخبگان مهاجر، واقعیت تلخی را نشان میدهد. عدّه دیگری میگویند وقتی که ما نمی توانیم از آنها استفاده کنیم، طبیعی است که آنها مهاجرت کنند. پس این سؤال مطرح می شود که چرا ما این قدر وقت و هزینه صرف آنها می کنیم و درست زمانی که وقت بهره برداری از آنها می شود، آنها را تحویل غرب می دهیم تا آنها به طور مجانی بهترین محصولات ما را بگیرند؟ باید روی این مساله به طور جدی فکر شود. علاوه بر لطمات بسیار اقتصادی، این به آینده علم در ایران نیز لطمه خواهد زد.»
گلشنی خاطرنشان کرد: «یکی دیگر از مشکلات ما تنگ نظری تخصّصی و قالبی است. الان مانند زمان ابنسینا نیست که یک نفر بتواند همه علوم زمان خود را یاد بگیرد و ما چاره ای جز تخصص نداریم، ولی داشتن تخصص غیر از قالبی فکر کردن و تنگ نظری متخصّصانه است. ما شاهدیم که وقتی یک فرد در یکی از رشته های علوم متخصص می شود، دنیایش فقط و فقط همان رشته تخصصی خودش است. گویی که در یک خلاء انسانی کار می کند اما چون این تخصصها باید در محیط انسانها پیاده شود؛ بنابراین لازم است که افراد دروسی ورای تخصص خودشان را ببینند تا با جوامع انسانی و شرایط انسانها آشنا شوند و از نیازهای جوامع خود آگاه شوند، پس ما باید به این نکتۀ مهم توجه کنیم. وسعت دید داشتن در علمای قدیم ما یک فرهنگ بوده و آنها همه چیز را جامع می دیدند.»
وی با ابراز خرسندی از روند راه اندازی حوزه های بین رشتهیی گفت: «باید حوزه های علوم پایه، علوم انسانی، علوم مهندسی و … با هم ارتباط داشته باشند، همانطور که در بعضی از دانشگاههای تراز اوّل امریکا و اروپا می بینیم که این مبادلات صورت می گیرد.»
این استاد فیزیک که چاره حل مشکلات و موانع توسعه علمی کشور را در توجه به علوم انسانی و از جمله فلسفه علم، دیده است، خاطرنشان کرد: «متاسفانه شأن علم در کشور ما معلوم نیست و افراط و تفریط در مورد آن زیاد است. عده ای علم تجربی را خود کفا میدانند و یک عده هم فقط به معارف دینی توجه دارند. از طرف دیگر عده ای فکر میکنند که علم حلال همه مشکلات است. حرف ما در فلسفۀ علم این است که علم مرزهایی دارد و فقط به بعضی از سؤالات پاسخ میدهد. اگر ما این مرزها را بشناسیم، مشکل اساسی ما حل می شود. آن وقت فقط به مهندسی و پزشکی توجه نمی شود و می فهمند که علوم پایه و علوم انسانی و مهندسی و پزشکی و... باید در هم آمیخته شوند. شأن فلسفۀ علم این است که حدود و ثغور علم را معین می کند – چیزی که در کشور ما مشخص نیست.»
وی در توضیح علت گرایش خود به حوزه فلسفه علم گفت: «از دوران دانشجویی همزمان با تحصیل فیزیک مطالعه فلسفۀ اسلامی را که از دوره دانش آموزی شروع کرده بودم، پی گرفتم. در دانشگاه متوجه شدم بعضی از دانشمندان برجستۀ غربی که حرف اصلی را زده اند، کسانی هستند که متوجه نکات فلسفی علوم بودند، یعنی متوجه بودند که علوم خالی از فلسفه نیستند. وقتی شما آزمایش میکنید و میخواهید نتایجش را تعمیم بدهید و ببینید که آیا اعتبار دارد یا نه، دانسته یا نادانسته از فلسفه استفاده می کنید. از طرف دیگر من وارد بخشی از فیزیک شده بودم که بسیار فلسفی بود و دعوای فیزیکدان های اصلی به مسائل فلسفی بازمیگشت. مثلا دعوای اینشتین و هایزنبرگ یک دعوای فلسفی بود. بنابراین تصمیم گرفتیم این مسائل را که در ایران مطرح نیست، طرح کنم تا دانشجویان بدانند که صرف خواندن فیزیک کافی نیست و باید چیزهای دیگر را هم که غرب متوجهش شده اند، یاد بگیرند.
در زمان حاضر امتیاز اصلی غربیها این است که مرتب خودشان را نقد میکنند. آنها متوجه شده اند که باید این مسائل را در نظر بگیرند و لذا فلسفه را در دانشگاه ام آی تی یا دانشگاه تکنولوژی کالیفرنیا وارد کردند. ولی وقتی ما میخواهیم فلسفه را وارد کنیم، مشکل داریم، چون محیط اهمیتش را درک نمی کند. اگر صرفا غرب هم محل تقلید اینها بود، وضع ما بهتر از چیزی بود که الان هست. اینجا متاسفانه ظاهر را میگیرند و چیزی را که دلشان نخواهد، نمیگیرند، چون بعضی از آنها زمانی فارغالتحصیل شدند که این چیزها در غرب مطرح نبود. ولی الان در غرب همه این بحثها مطرح است و فیزیک به تنهایی مطرح نیست، بلکه فیزیک در کنار فلسفه و زیست شناسی و... مطرح میشود.»
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه با انتقاد از اظهارات اخیر یکی از اساتید پیشکسوت پژوهشگاه دانشهای بنیادی مبنی بر ضرورت تحول مدیریتی در این مجموعه پس از 26 سال برای جلوگیری از تضعیف مرکز ابراز عقیده کرد: «بهتر است این آقایان ابتدا با نقدی جدی سهم خود را در عدم رشد کافی پژوهشگاه ارزیابی کنند. جالب است که اخیرا بعضی از دوستان این آقایان درصدد راهاندازی پژوهشکده سیاستها و اولویتهای علوم بنیادین برآمده اند، در حالی که اهلیت و توانایی چنین کاری را ندارند و نگاهشان به علم و تاریخ تحولات آن ابزار انگارانه وغیر متخصصانه است.»
وی گفت: «برخی از این دوستان به نام انجمن فیزیک برای برقراری همکاری با غربیان در راهاندازی مرکز تحقیقات هستهیی و فیزیک پیشرفته در فردو اعلام آمادگی کرده اند در حالی که مشارکت خارجیها در تغییر کاربری فردو هدفی جز کنترل ما و جلوگیری از پیشرفت علمی ما، فراتر از سطحی مشخص، ندارد. تجربۀ موفق چین که هیچ یک از مراکز علمی آن توسط خارجیها اداره نشده نشان میهد مشکل ما با جلب مشارکت غربیها در راه اندازی مراکز علمی حل نمیشود بلکه باید به توان علمی داخل اتکا داشته باشیم.»
عضو پیوسته فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی در ادامه از مشارکت ایران در طرح منطقهیی «سزامی» هم انتقاد کرد و گفت: «در زمان بررسی نقشۀ جامع علمی کشور در شورای عالی انقلاب فرهنگی در زمان جناب دکتر احمدینژاد پیشنهاد کردم که تصمیمگیری در مورد اولویتهای علوم پایه به فرهنگستان علوم محول شود. با این پیشنهاد موافقت شد و فرهنگستان پس از مباحث جدی و کارشناسی طرح ایجاد شتابگر را از اولویتهای علمی کشور در نقشه حذف کرد. اما بعد از بررسی نقشه در شورای عالی انقلاب فرهنگی و تصویب آن در شورا، سزامی در صورت جلسۀ شورا قید شده بود و با وجود اعتراض من و تایید ریاست محترم وقت شورا این طزح از متن مصوبۀ شورا حذف نشد.»
استاد فیزیک ذرات دانشگاه صنعتی شریف خاطرنشان کرد: «این پروژه بیشتر با اهداف سیاسی طراحی شده و اساسا کدام کشور خاورمیانه به جز رژیم صهیونیستی در آن سطح علمی است که بتوانیم چیزی از آنها یاد بگیریم؟ در حال حاضر متخصصانی در کشور داریم که سالها در مراکز مشابه خارجی کار کردهاند و میتوانند چنین شتابگرهایی را در کشور ایجاد کنند.»
رییس و مؤسس گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف در پایان با طرح این سوال که چرا یک دانشمند برجسته خارجی باید زندگی با امکانات رفاهی بالای غرب را رها کند و برای همکاری علمی با ما به ایران بیاید، گفت: «آیا غربیها واقعا مایلند که ما پیشرفت کنیم؟ ارتباط با دانشمندان خارجی مثل برندههای نوبل در صورتی مفید است که تداوم داشته باشد همان سیاستی که چین با برندگان چینی تبار جایزۀ نوبل پیش گرفته و سالی یک بار آنها را دعوت میکند تا در پروژههای علمی این کشور همکاری داشته باشند. در سالهای اخیر میبینیم که برندگان جایزه نوبل را به ایران دعوت میکنند تا چند سخنرانی در دانشگاهها داشته باشند بدون این که فکر کنند سخنرانی یک برندۀ نوبل که علمش را به ما منتقل نمیکند و به این سفرها به چشم سفر تفریحی نگاه میکند، سود علمی در خوری به دنبال ندارد.»
گفتنی است، دکتر گلشنی، استاد فیزیک ذرات که ریاست گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف، عضویت پیوسته فرهنگستان از بدو تاسیس، عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی و بیش از 10 سال سرپرستی گروه علوم پایۀ شورای عالی برنامه ریزی را در کارنامه خود دارد ، متولد 1317 در اصفهان است و تحصیلات کارشناسی خود را در رشته فیزیک در سال 1339 در دانشگاه تهران و دوره دکتری این رشته را در سال 1348 در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی به پایان برده است.
وی از سال 1349 به عضویت هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف در آمده و در سال 1364 به درجه استادی دانشگاه نایل شده است.
این عضو پیوسته فرهنگستان علوم که طی سالهای 1369 تا 79 رییس گروه علوم پایه فرهنگستان علوم بوده طی سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ و ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۸ دو بار ریاست دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف و از سال 1357 تا 1359 معاونت آموزشی و دانشجویی دانشگاه و از سال 1374 ریاست گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف را عهده دار بوده است.
ریاست پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی از ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۷، مشارکت در برنامهریزی در راهاندازی دورۀ دکتری فیزیک و تأسیس مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات، مشاوره و مشارکت در پروژۀ کنفرانس علم و جستجوی معنویت (۱۹۹۸- برکلی، آمریکا) و راهاندازی مرکز تحقیقات امام علی (ع)، پژوهشکده اقتصاد، گروه اندیشه سیاسی اسلام، گروه غربشناسی، گروه مطالعات زنان، گروه علم و دین، گروه فلسفه برای کودکان و دوره های دکترای تاریخ علم در تمدن اسلامی و دکتری فلسفه علم و فناوری در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و در دانشگاه صنعتی شریف از جمله سوابق و اقدامات این عضو فرهنگستان علوم جهان اسلام، انجمن اروپایی علم و الهیات، انجمن استادان فیزیک آمریکا، مرکز الهیات و علوم طبیعی (برکلی آمریکا)، عضو موسس انجمن بین المللی علم و دین (انگلیس) و مرکز بینالمللی فیزیک نظری (تریست ایتالیا) است.
انتهای پیام
نظرات