خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - طنز روز
فرزین پورمحبی
بیخودی که به اسم و رسم باشگاه های فوتبالی پیشوند فرهنگی نمیچسبانند. یک دلیلش این است که فوتبال مثل هاکی روی یخ، فقط یک ورزش نیست. فوتبال کلی چیزها برای آموختن دارد و طبق یک اصل کلی به هر عنصری که می تواند چیزی را به کسی بیاموزد، اصطلاحا عنصر فرهنگی می گویند. درست مثل معلم ها که نام تعاونی مصرفشان فرهنگیان است. خلاصه اینکه فوتبال درس زندگی است و استادیوم، کلاس این درس است؛ آنهم از معدود کلاسهایی که ضمن آموختن می توان در آن تخمه خورد و به این و آن فحش رکیک داد اما ممکن است این سوال پیش بیاید که در چنین کلاسی و با جنین اوضاعی دقیقا چه چیزهایی می توان آموخت؟ و اینهم چیزهایی که می آموزد:
1- فوتبال 90 دقیقه است . یعنی تا شقایق هست، زندگی باید کرد. شقایق هم که حالا حالاها هست. پس باید تا ثانیه های آخر به وقوع اتفاقات عجیب و غریب و حتی معجزات باورنکردنی امیدوار بود. (توضیح: شگفتی در فوتبال همان نقش معجزه را در زندگی دارد) چه بسا مانند آقازاده ها ما نیز که حاصل زایمان خانمها هستیم بتوانیم یک شبه ره صد ساله را طی کنیم و در لحظات پایانی نتیجه را به نفع خودمان تغییر داده و بارمان را ببندیم و برویم.
2- اشتباهات داوری در فوتبال و نحوه قضاوت برخی ها در زندگی جزو بازی است و باید همه آنها را با جان و دل پذیرفت. بنابراین اگر مسئول محترمی به دلیل ناآگاهی خطا کرد و از آن بدتر، به دلیل داشتن شیشه خرده جفا کرد و با این و آن فساد مالی و یا فسادی از آن بهتر کرد. می بایست شکیبا باشیم و توپ را هم محکم به زمین نکوبیم و به نشانه اعتراض زمین را ترک نکنیم و سطل آشغال آتش نزنیم و اموال بیت المال را تخریب نکنیم، بالاخص شیشه بانک ها را... خلاصه اینکه چیزی نگوییم و ننویسم و سیاه نمایی نکنیم!
3- همانگونه که در فوتبال نشان دادن شادی با درآوردن لباس، کارت زرد دارد، در زندگی هم این کار قباحت دارد. حتی به روایتی نباید به چیزهایی که اعتراض داریم به نشانه محکوم کردنشان لخت شویم. برای رساندن صدای حقخواهی همیشه راه های بهتری هم هست.
4- در فوتبال دادن پاس گل خیلی مهم است، درست مانند رئیسی که شخصی را معاون می کند تا وی را به نان و نوا برساند. البته در این صورت کسی که پاس گل را داده باید همچون فوتبال، به کسی که پاس گل را گرفته منت بگذارد، نه اینکه زبانمان لال پشتش را خالی کند. هر چقدر هم آن شخص دسته گل به آب داده باشد، بازهم درست نیست که با شکسته نفسی از دادن آن پاس گل طفره برود.
5- در زندگی مانند فوتبال گاه گداری لازم است به راست نگاه کرد و به چپ زد، همچون نرخ به روز خور هایی که هیچگاه نمی توان تشخیص داد دقیقا در کدام جناح و دسته بازی می کنند ... این افراد نه تنها هر هشت سال عوض نمی شوند بلکه بهعنوان یک مسئول دلسوز، مادام العمرمی سوزند!
6- می توان مانند فوتبال جوری زندگی کرد که هم باخت و هم محبوب شد! اگر روند ورزشی کیروش مد نظر قرار گیرد، بی گمان می توان به الگویی دست یافت که علی رغم شکست های پیاپی در زندگی روزبه روز نزد مردم عزیزتر و محبوب تر شد.
7- باید دانست که سرنوشت ما همیشه در گرو بازی در میدان و و تلاش خودمان است، پس هیچگاه نباید سعی کرد با چزاندن بازیکن های دوپیینگی و اخطاری تیم مقابل دل به پیروزی های زود گذر دنیوی بست. به جای این کارها باید شبانه روز (مخصوصا روزها) تمرین کرد (مخصوصا تمرین زدن پنالتی)
8- تربیت یک فوروارد شش دونگ امری است نکو اما از آن بهترساماندهی یک خط حمله زهر دار است. مانند مثلت ژاوی ، اینیستوتا ، مسی ...آمارها نشان می دهد: کسانی که تک خوری می کنند 57 درصد کمتر از کسانی که با هم می خورند صفا می کنند چون این افراد بیشترشان به جرم مفاسد اقتصادی و اختلاس محاکمه می شوند و به جای ماءالشعیر کانادایی آب خنک وطنی می خورند. اما اگر روحیه ارتباطات جمعی اتان ضعیف است از یک مکان یا بانک خاص تک خوری نکنید و مکان ها را متنوع کنید یادتان باشد به کسی که مطلبی را از یک کتاب برمی دارد سارق ادبی اطلاق می شود اما به کسی که از چندین کتاب مطلب کپی می کند، گردآوری کننده و مولف گفته می شود و کلی هم عزت و احترام دارد.
انتهای پیام
نظرات