رئیس دانشکده مذاهب اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: میتوان با راهبرد درست و تعامل دقیق و بررسی همه جانبه جلوی تندروی و خشونت جریانهای افراطی را گرفت.
حجتالاسلام والمسلمین مهدی فرمانیان در گفتوگو با خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) به بررسی ریشه بروز جریانهای افراطی در جهان اسلام پرداخت که متن کامل گفتوگوی ایسنا با فرمانیان به شرح زیر است:
- ریشه این جریانهای افراطی را که هر از چندگاهی در دنیای اسلام در قالب عناوین مختلف بروز میکنند در چه میدانید؟
ریشه جریانهای تکفیری و این خشونتها را باید در چند چیز جستجو کرد، اولین و مهمترین علتی که باعث میشود این جریانهای تکفیری در دنیای اسلام به وجود بیایند، برمیگردد به ظاهرگرایی اصحاب حدیث. در طول تاریخ اصحاب حدیث به دلیل اینکه برای عقل در فهم دین جایگاهی قائل نبودند، به متون دینی اعتماد کرده و ظاهر آن را گرفتهاند. از طرفی برخی متون دینی صراحتا حکم به کفر مخالف میکنند که نمونهاش را هم در روایات اهل سنت و هم روایات اهل شیعه داریم؛ مثلا روایت داریم که « هر کس نماز را عمدا ترک کند، کافر است». اگر کسی به ظاهر این روایت تمسک کند، آن وقت باید بسیاری از انسانها را تکفیر کنیم. اما اگر عقل را در این مسأله دخالت بدهیم، یا حتی مجموعه روایات و آیات دیگر را که به نوعی این روایت را تفسیر میکنند مورد بررسی قرار دهیم، خود به خود از تکفیر دست برمیداریم و یا حداقل احتیاط میکنیم. نمونهاش را هم داریم که مثلا در همین مسأله (کافر دانستن فردی که از روی عمد نمازش را ترک میکند) در بین خود سلفیها کسی حکم به تکفیر «تارکالصلاة» میدهد و کسی دیگر هم معتقد است که باید نسبت به این روایت تفسیر دیگری کنیم.
پس یکی از عوامل مهم، ظاهرگرایی و اکتفا کردن به ظاهر روایات و آیاتی است که از دل آن تکفیر بیرون میآید و این عدم تفسیر صحیح باعث پدید آمدن جریان تکفیری میشود. اگر در طول تاریخ نگاه کنیم جریانهای تکفیری غالبا از جریان حدیثگرایی و ظاهرگرایی ظهور و بروز کردهاند. همچون خوارج در گذشته یا ابن تیمیه (در قرن 8) که قائل به حدیثگرایی بود، کل آنچه را در قرآن آمده حقیقت و مجاز را جایز نمیداند. اگر کسی قائل به مجاز نباشد و همه آنچه که در قرآن آمده را حقیقت بپندارد، آن وقت شاهد فضای تندی خواهیم بود در مقابل کسی که قائل به انجام گناه کبیره باشد.
عامل دوم که اکنون در جهان اسلام خودش را نشان میدهد، استعمار است، سیاست استعماری انگلیس و آمریکا. به جهان اسلام ورود کردند و جهان اسلام خلافت اسلامی خود را از دست داد، اعتبار و قدرت و بزرگیاش را از دست داد و به تلاطم افتاد. یعنی حضور هرچه بیشتر استعمار باعث بروز بیشتر تکفیر خواهد شد. حال در باب اینکه مصداق کافر چه کسی است اختلاف به وجود میآید و متأسفانه جریانهایی به وجود میآیند که اشتباها به جای اینکه مصداق کافر را استعمارگران بنامند میآیند و میگویند استعمارگران کافرند و آنهایی که به استعمارگران هم کمک میکنند کافر هستند، القاعده، داعش، سلفیهای جهادی، افغان عربها همه از این مقولهاند. از مقوله کسانی که میگویند استعمارگران کافرند و کسانی هم که به این استعمارگران کمک میکنند، کافرند و لذا میآیند و مسلمانکشی راه میاندازند و باعث قتل و خشونت میشوند.
- همانطور که میدانید، هنگامی که جریان سلفیگری شروع شد، افرادی چون علامه اقبال لاهوری، سیدجمال الدین اسدآبادی، محمد عبده، رشید رضا، امیرعلی و... منادی آن بودند، اندیشمندانی که دنیای مدرن را میشناختند و قائل به این بودند که باید از آن بهره برد. از طرفی برخی محققین معتقدند که عقبافتادگی دنیای اسلام و اینکه برخی از علمای اسلامی نتوانسته بودند خودشان را با دنیای جدید هماهنگ کنند، باعث عقبماندگی جامعه اسلامی شد، به نظر شما چقدر این عوامل درونی دنیای اسلام موثر بودند؟
من معتقدم همان اندازه که عوامل بیرونی تأثیرگذار است، عوامل درونی هم تأثیرگذار است، 50 درصد عوامل درونی و 50 درصد عوامل بیرونی.
شاید نتوانیم بحث عقبماندگی را دلیل اصلی تکفیر بدانیم. مهمترین چیزی که الان دلیل درونی تکفیریها شده، نبود خلافت اسلامی است؛ یعنی امروز تمام تکفیریها به دنبال احیای خلافت اسلامی و حکومت اسلامی هستند. جدای از خشونتهای موردی، رهبران آنها و بزرگانی که کتاب نوشتند به شدت به دنبال خلافت اسلامی هستند؛ حال میبینیم که عوامل بیرونی تأثیر گذاشته است بر از بین رفتن عامل درونی اصلی یعنی خلافت اسلامی.
- آیا در حال حاضر، گروههایی که به دنبال خلافت اسلامی هستند؛ انجام آن در دنیای امروز ممکن است؟
به نظر میرسد که با توجه به فضای جهان اسلام، خلافت اسلامی به آن مفهومی که القاعده و داعش به دنبال آن هستند اصلا و ابدا مقدور نیست. البته عدهای دیگر از سلفیها چون اخوانالمسلمین و یا رشید رضا و... به دنبال حکومت اسلامی یا دولت اسلامی هستند. میگویند ما دیگر نمیتوانیم آن خلافت اسلامی که کل جهان اسلام را تحت پوشش خود قرار میداد، تشکیل دهیم اما میتوانیم کشوری را تأسیس کنیم که آن را بر اساس قوانین اسلامی اداره کنیم یا اینکه حاکم دینی داشته باشد. اخوان المسلمین در این راستا در حال فعالیت است و تفاوت آنها با این گروههای افراطی در این است که اخوانیها با خشونت مخالف هستند، قائل بر مردم سالاری دینی هستند اما گروههای القاعده و داعش و... قائل به چنین مفهومی نیستند و معتقدند که این مورد از مفاهیم فرهنگ غرب است. پس با این رویکرد، ما معتقدیم که حتی برقراری حکومت اسلامی هم برای القاعده و چنین گروههایی ممکن نیست. اما باز میبینیم که در همین مسأله، یعنی در به حکومت رسیدن مثلا یک اخوانی هم باز استعمار دخالت میکند و به زمین میخورد و هرگاه این چنین دولتهایی کنار میروند، گرایش به سمت جهاد، گرایش به سمت القاعده و داعش عمومیت مییابد. چرا؟ چون احساس میکنند تنها راه باقیمانده ایجاد حکومت اسلامی جهاد است.
- ما میبینیم با وجود اینکه این گروهها از خشونت و تندروی بهره میبرند، اما باز از یک پایگاه مردمی برخوردارند، به نظر شما چرا این چنین است و بسیاری به این گروههای افراطی جذب میشوند؟
مشکلی که به صورت جدی وجود دارد، حضور حاکمان سکولار در رأس کشورهای اسلامی است. این مهمترین عاملی است که باعث میشود جوانان مسلمانی که دوست دارند دین گسترش پیدا کند و در جامعه اسلامی پررنگتر شوند، اما میبینید اتفاقا حاکمانی که خود مسلمانند، نه تنها به این اهمیت نمیدهند که جلوی دین را هم میگیرند. مثلا در ترکیه جلوی حجاب زنان را هم میگیرند و قوانین غربی را بیشتر حاکمیت میدهند. این جوانها چون راه دیگری ندارند؛ جذب گروههای جهادی میشوند. در بسیاری از کشورهای اهل سنت نگاه مثبتی به اینها دارند، آنها را انقلابی میدانند و جهادی که برای خدا زحمت میکشند. از طرفی حتی اگر برخی رسانهها وحشیگریهای آنها را نشان دهند، آن را پای همه جریان جهادی نمیگذارند.
- میتوان بر استدلال شما این نقد را وارد کرد و آن اینکه میتوانیم بگوییم اگر همین حاکمان سکولار نباشند، ممکن است همین مسلمانان افراطی حاکم شوند و آن وقت قدرتشان از آنچه که هست بیشتر شود و اوضاع بدتر. نظر شما چیست؟
شما به یک نکته توجه ندارید. همیشه کسانی که با خشونت و تندروی میآیند و حکومتی را به دست میگیرند، بعد از مدتی کمکم بر اساس تعاملاتی که دارند و ارتباطی که میخواهند برقرار کنند، کمکمدست از این خشونتها برمیدارند که نمونهاش را در خیلی از جاها میبینیم. ولی اگر راهبرد ما و راهبرد نظام ما درست نباشد، احتمال دارد که وارد یک جنگ مذهبی شویم؛ اما میتوانیم با یک تعامل دقیق و بررسی همه جانبه جلوی این فضا را بگیریم. البته این که کسی به حکومت برسد دست ما نیست. این واقعیتهایی هست که باید بپذیریم.
حکومتهای سکولار الان شدهاند شمشیر دولبه. از طرفی میخواهند جلوی خشونت را بگیرند و از طرفی خودشان عامل پرورش خشونت هستند، یعنی حاکمان سکولار عامل جذب افرادی به گروههای القاعده و... میشوند و از آن طرف خود همین حکومتها خیلی از این جوانان را زندانی میکنند، ما باید چه کنیم. اگر ما بتوانیم با اسلام سیاسی و یا اسلامی معتدلتر همچون اخوانالمسلمین همکاری و همیاری داشته باشیم و بتوانند یک حکومت معتدل بر سر کار بیاورند باعث میشود که بسیاری از جوانها جذب آن شوند و این خشونتی که الان وجود دارد کمتر شود. ما سالها پیش دعا میکردیم که خداوند یک حکومت معتدل به این کشورهای اسلامی بدهد که تکفیریها جذب شوند. هرچند اینجور چیزها و این فضا، تحت تأثیر عوامل بسیاری چون رهبران جهان اسلام و استعمار و خواست خدا و... است. آن کاری که از دست ما برمیآید دعا کردن است.
- به نظر میرسد که همه توجهها به افراطیگری سمت جهان اهل سنت رفته است و از جهان شیعه غافل ماندهایم. حال اینکه میبینیم برخی از افراد شیعه هم به صورت افراطی در حال فعالیت هستند، نظر شما در این باره چیست؟
متأسفانه جریان افراطیگری در جهان تشیع هم وجود دارد، اما اکثریت نیستند. اکثریت علمای ما، مجتهدان و رسانههای ما به این قضیه ورود پیدا نمیکنند. اما متأسفانه میبینیم شبکههایی داریم مثل اهل بیت، فدک، سلام و... که هم احساسات شیعیان و هم اهل سنت را تحریک میکنند و از آن طرف وقتی اهل سنت اینها را میبینند نسبت به شیعه کینه پیدا میکنند و خود عاملی میشود برای مسلمانکشی. من اسم این رسانهها را گذاشتهام «طبلهای جنگ مذهبی». با توجه به فتاوای مقام معظم رهبری و یا دیگر علما چون مکارم شیرازی که عملا وارد شدهاند تا جلوی این فضا را بگیرند، اما میبینیم متأسفانه عدهای از افراطیون گوش به حرف بزرگان ما نمیدهند و دقیقا در راستای اهداف آمریکا کار میکنند. اینها کسانی هستند که در زمین دشمن بازی میکنند که نمیدانم غافل هستند یا جاهل.
- به نظرتان خطر اینها به اندازه خطر دیگر گروههای افراطی در جهان اهل سنت هست؟
به نظر من خطرشان بیشتر است. آنها به هر حال خیلی صراحتا جلو آمدهاند و به پیش میروند و دارند احساسات همه را تحریک میکنند. دوست و دشمن را تحریک میکنند و این به نظرم خطرش کمتر از آن که نیست، بیشتر هم هست که باید به آنها توجه کنیم. دارند احساسات عوام را تحریک میکنند؛ هم عوام شیعه و هم عوام سنی و اگر عوام به سمت جنگ مذهبی بروند و تمایل به جنگ مذهبی داشته باشند، دیگر از دست بزرگان، مراجع، نخبگان و رسانهها هیچ کاری برنمیآید.
انتهای پیام
نظرات