شمس آقاجانی با اشاره به اهمیت تجربه کردن و در جریان امور بودن برای شاعران و نویسندگان، میگوید صادق هدایت به آثار نویسندگان گوناگون سرک میکشیده است. حافظ هم اگر به یکسری معلومات ساده و گوشه خلوت اکتفا میکرد، این غزلهای ماندگار را نمیساخت.
این شاعر در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره ذاتی یا اکتسابی بودن شعر گفت: ما نباید از شعر یا کار هنری یک تصور آرمانی داشته باشیم. با نگاه آرمانی آدم فکر میکند شعر یا اثر هنری صرفا نتیجه حالت حسی است اما آنچه در عمل اتفاق میافتد ترکیب پیچیدهای است از یک امر حسی و یک امر ساختهشدنی. وقتی نتیجه کار حاصل میشود آدم نمیتواند بگوید کجاها حسی و کجاها ساختهشدنی است. بنابراین امر حسی و امر ساختهشدنی به یک اندازه مهماند.
او افزود: شاعر مثل هر هنرمند دیگری به مهارت و تکنیک احتیاج دارد چون موقعی که امر حسی به سراغ یک هنرمند آمد، دیگر وقت ندارد دنبال تکنیک یا مهارت بگردد.
آقاجانی در ادامه درباره کارگاههای شعر اظهار کرد: کارگاههای شعر توجهشان را روی امر ساختهشدنی در هنر معطوف میکنند. البته برای امر ساختهشدنی فقط کارگاه یا مطالعه مستقیم ادبی کافی نیست. خیلی وقتها شاید مطالعه مطالب پزشکی، به عنوان مثال، بیشتر به شاعر کمک کند.
او ادامه داد: تجربه کردنهای مداوم بسیار مهم است. مسائل بسیار زیادی در امر ساختهشدنی دخیل است. سیمین بهبهانی سروده است: «دل مرد و در او شعله رقصان غزل مرد / حیف است تغزل که زبانی کنم ای دوست». مصرع دوم این شعر به این معناست که رسیدن به تغزل، صرفا با گوشهای نشستن حاصل نمیشود. آدم باید عملا با تجربهها درگیر شود.
این شاعر اضافه کرد: معمولا تصور میشود صادق هدایت آدمی منزوی بوده است، در حالیکه در ثبت مقاطعی از زندگی او که دوستش، فرزانه، آن را نوشته، میبینیم که میزان سرک کشیدن هدایت در آثار نویسندگان قبل و بعد از خودش بسیار زیاد بوده است. او آثار نویسندگانی از جاهای مختلف دنیا را در آن زمان میخوانده که خیلی از نویسندههای امروز هنوز اثری از آنها نخواندهاند. در مورد حافظ هم همینطور. مطمئن باشید اگر او به یکسری معلومات ساده و گوشه خلوت اکتفا میکرد، این غزلهای ماندگار را نمیساخت.
او در ادامه اظهار کرد: پشت همه این آثار ماندگار مجموعهای از تجربههای متنوع قرار دارد که تنها به ادبیات مربوط نیست. تجربه کردن و به صورت مداوم و پیوسته در جریان امور بودن برای شکلگیری و ماندگاری یک اثر بسیار مهم است. اگرچه شاید در ظاهرِ آثاری که میخوانیم متوجه این مسأله نشویم.
آقاجانی که هماکنون مجموعه شعری را با عنوان «راوی دوم شخص» آماده انتشار دارد، سپس گفت: جمع شدن تعدادی شاعر و نویسنده در کنار هم و بحث درباره شعر و زیر و بمهایش کار مثبتی است. میزان نتیجهبخشی بحث دیگری است. کارگاههای مختلفی با عناوین گوناگون و گاه غافلگیرکننده برگزار میشود. اگر قرار باشد در این کارگاهها یک نفر مدرس باشد و بقیه هنرآموز باشند، کسی که در جایگاه مدرس قرار میگیرد، خودش باید به سطحی از دانش، تجربه و تکنیک رسیده باشد.
او اضافه کرد: در دورهای دکتر رضا براهنی کارگاه برگزار میکرد که فارغ از اختلاف نظرها، هیچکس در قدرت و تجربهاش در شعر شکی ندارد. آن کارگاه میتوانست نتیجه بدهد همانطور که داد. برگزار کردن کارگاه به تسلط بسیار بالایی نیاز دارد. امیدوارم دوستانی که کارگاههای متعدد برگزار میکنند، کارشان فقط تجاری نباشد.
آقاجانی درباره ویژگیهای مدرسان کارگاههای شعر گفت: اندیشمند بزرگی میگوید یک معلم خوب یک دانشآموز خوب است. کسی که تجربه کافی ندارد و کارگاه تشکیل میدهد، بهتر است کارگاهش به شکل جمعی باشد که همه با هم تبادل اطلاعات کنند و یک نفر برنامهریزیها را انجام دهد. یعنی همه جمع دانشآموز باشند و از یکدیگر بیاموزند. در این صورت شاید موفق شوند.
او درباره تعدد کارگاههای شعر اظهار کرد: اگر توانایی وجود داشته باشد، تعداد تعیینکننده نیست. بحث بر سر صداهای مختلف و سلایق گوناگون و قدرت انتخاب نیست؛ بحث این است که هر کدام از این انتخابها پیشنیازهای لازم را دارند یا نه. به نظر میرسد از لحاظ کیفی و توان علمی در خیلی از کارگاهها کیفیت و توانایی فنی لازم وجود ندارد.
شمس آقاجانی درباره شتاب شاعران جوان برای انتشار کتاب نیز گفت: جوانی چنین خاصیتی دارد. نمیشود جلوی خیلیها را گرفت. اما هر جوانی بهتدریج میبیند که شتاب نتیجهای ندارد. شاید باید خودشان به این نتیجه برسند که شتاب فایده ندارد. فرانسویها میگویند شعر یا هنر مثل زن زیبای بیترحم است. اگر شتاب بیمورد انجام بدهی، هنر عمری از تو میگیرد و چیزی به تو نمیدهد. اگر به هنر توجه نکنی و دنبال نام و ننگ باشی، به نتیجهای نمیرسی. اما اگر به خود هنر توجه کنی ممکن است نام هم به وجود بیاید.
او ادامه داد: چقدر آدمها داریم که 70 سال کار کردهاند، دهها کتاب چاپ کردهاند، اما حتا یک سطر از شعرهایشان در یاد کسی نمانده است. بنابراین هنر بیرحمترین چیزهاست در عین اینکه زیباست. با این حال ما نمیتوانیم برای شتاب جوانان کاری کنیم مگر اینکه خودشان به نتیجه برسند. خیلی از افرادی که شتاب کردهاند، در مقطعی میفهمند توجهشان را به چه چیز معطوف کنند.
انتهای پیام


نظرات