• دوشنبه / ۵ اسفند ۱۳۹۲ / ۰۱:۲۸
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 92120502457

محمد بقایی ماکان عنوان کرد:

هیچ‌کس با زبان مادری مخالف نیست، اما...

هیچ‌کس با زبان مادری مخالف نیست، اما...

محمد بقایی ماکان می‌گوید، هیچ‌کس با زبان مادری مخالفتی ندارد؛ همان‌طور که هر کسی به مادرش احساس تعلق دارد، به زبان مادری‌اش هم احساس تعلق دارد، اما نباید برای درست کردن ابرو، چشم را کور کرد.

محمد بقایی ماکان می‌گوید، هیچ‌کس با زبان مادری مخالفتی ندارد؛ همان‌طور که هر کسی به مادرش احساس تعلق دارد، به زبان مادری‌اش هم احساس تعلق دارد، اما نباید برای درست کردن ابرو، چشم را کور کرد.

این نویسنده و پژوهشگر در گفت‌و‌گو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره بحث آموزش زبان‌های بومی که اخیرا از سوی دولت مطرح شده است، گفت: موضوع زبان مادری که چندی است در کشور بدون مطالعات قبلی ناگهان مطرح شده، به هیچ‌رو هدف روشمندی ندارد؛ به این معنا که پیدا نیست مقصود از زبان مادری در سرزمینی مانند ایران که نزدیک به 70 زبان در آن وجود دارد، چیست؛ زیرا هر انسان مادری دارد و هر مادر زبانی. بنابراین می‌توان مدعی بود که براساس زبان‌شناسی نوین که برنارد شاو در داستان معروف «بانوی زیبای من» آن را به‌خوبی مطرح کرده، به عدد مادران روی زمین، زبان مادری وجود دارد. این معیار در مورد سرزمین پهناوری مانند ایران هم به طور طبیعی مصداق دارد.

او اضافه کرد: زبان در هر کشوری وقتی جنبه ملی و رسمی پیدا می‌کند، در حقیقت مانند پرچمی است که همه مردم آن سرزمین را گرد خود جمع می‌آورد؛ اگر امکان تعدد پرچم در یک کشور وجود داشته باشد، در آن صورت هم می‌توان به تعدد زبان‌ها به طور رسمی در یک کشور صحه گذاشت.

بقایی ماکان در ادامه با اشاره به حساسیت‌هایی که در کشورهایی مانند فرانسه روی زبان رسمی‌شان وجود دارد، اظهار کرد: وقتی این حساسیت‌ها را که موجب شکل گرفتن و پیدایی کشورهای بزرگ و پیشرفته در جهان شده، با وضعیت فرهنگی حاکم در کشور خود قیاس می‌کنیم، درمی‌یابیم که بسیاری از مسائل فرهنگی کاملا تحت تأثیر نبود آگاهی و احکام غیرکارشناسانه است که یکی از آن‌ها همین دیدگاهی است که در خصوص زبان مادری مطرح می‌شود.

او افزود: این را می‌توان قیاس گرفت با موضوعاتی که در رسانه به اصطلاح ملی در باب زبان فارسی در سال‌های گذشته عنوان شده و بی هیچ آزرمی این زبان لطیف و دلنشین را خاص اهل دوزخ دانسته‌اند. بنابراین جای عجبی نیست که اکنون با طرح چنین مسائلی آن هم از سوی کسانی که در امور فرهنگی تجربه و دانش کافی ندارند، سبب شوند که ناگهان فرستنده‌های ماهواره‌یی تجزیه‌طلب چنان خوشحال و خندان شوند که برنامه‌های ویژه در خصوص زبان مادری در سرزمین ایران بسازند و حتا به تحسین و تمجید برآیند و طالب گسترش چنین اندیشه‌هایی شوند و خواهان به عمل درآمدن سریع آن باشند.

بقایی ماکان سپس گفت: بد نیست مطرح‌کنندگان سیاسی چنین اندیشه‌هایی گاهی این فرستنده‌های تجریه‌طلب را نظاره کنند تا دیده و شنیده شود که در میان چنین گفتارهایی، خوزستان را عربستان ایران می‌نامند و دیگر نقاط مرزی کشور را به نام‌های مشابه بیرون از مرز کنونی کشور ربط می‌دهند و در نهایت طالب از میان رفتن وحدت ملی کشور از این طریق هستند.

او ادامه داد: اگر قرار بر این باشد که ادبیات اقوام مختلف در کتاب‌های درسی به همان زبانی که در آن محل سیطره دارد، گنجانده شود، حرفی نیست، اما عمل کردن به خواست کسانی که طالب جایگزین شدن زبان فارسی در منطقه خود هستند، بسیار جای چون و چرا دارد.

این پژوهشگر همچنین ابراز عقیده کرد: تکلیف زبان را مردم عادی نباید تعیین کنند؛ زبان‌شناسان و اهل علم و ادب باید در این مورد تعیین تکلیف کنند. کسانی مانند نظامی، شهریار، ساعدی و شاملو هم ترک‌زبان بودند، اما آثارشان را به فارسی پدید آوردند. تکلیف زبان را چنین افرادی معلوم می‌کنند. امروز همه اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی و بزرگان ادبیات فارسی ما با این کار مخالف‌اند. در گذشته هم وقتی کسانی مانند تقی‌زاده، کسروی و رعدی آذرخشی با این موضوع مخالفت می‌کردند، تا ته مطلب را خوانده بودند و می‌دانستند سرانجام کار به کجا خواهد کشید، اما آقایان یا از این قضایا بی‌خبرند، یا زبان فارسی برای‌شان همان است که رسانه به اصطلاح ملی ما آن را شایسته دوزخ می‌داند. اتفاقا همه کسانی که در فرهنگستان علیه آموزش زبان‌های بومی صحبت کرده‌اند، از مشاهیر آذربایجانی هستند.

او در ادامه افزود: رعدی آذرخشی استاد ادبیات تطبیقی بود و ما شاگرد ایشان بودیم. او در یک دوبیتی می‌گوید: «پارسی را با زبان‌های محلی جنگ نیست / هیچ دریایی نورزد دشمنی با جویبار / از زبان‌های محلی هم مشو غافل که نیست / هیچ غم گر سرو را شمشاد روید در کنار». این را یک آذربایجانی گفته که از استوانه‌های ادب فارسی است.

بقایی ماکان سپس در پاسخ به این پرسش که چه اشکالی دارد زبان‌های محلی هم در کنار زبان فارسی تدریس شوند، گفت: هیچ اشکالی ندارد، اما این مشابه این حکایت است که می‌گویند کسی به مکتب رفت و هر چه ملا به او گفت بگو الف، گفت نمی‌گویم؛ چون اگر «الف» را بگویم، باید تا «ی» بروم. داستان از این قرار است. الآن یکی - دو درس است، بعد از مدتی به همه درس‌ها تبدیل می‌شود.

او در ادامه گفت: من به دولت پیشنهاد می‌دهم که برای نمونه در یکی از شهرهای ترک‌زبان، سه مدرسه با زبان‌های انگلیسی‌، فارسی‌ و ترکی‌ تأسیس کند. خواهند دید که همه مردم فرزندان‌شان را به مدرسه انگلیسی‌زبان می‌فرستند؛ چراکه الآن دیگر در دنیا زبان مادری زبان انگلیسی است و حتا آن روستایی هم که نان شب ندارد، می‌خواهد بچه‌اش انگلیسی یاد بگیرد؛ چون می‌خواهد فرزندش با جامعه بزرگ‌تری ارتباط برقرار کند. اگر دولت ببیند کسانی که این همه برای زبان‌های محلی احساس به خرج می‌دهند، کدام یک بچه‌شان را به مدرسه زبان محلی می‌فرستند، می‌تواند درست تصمیم بگیرد.

این پژوهشگر ادامه داد: باید ظرایف را در نظر گرفت. ما اصلا در ایران غیر فارس نداریم، همه‌فارس‌اند و فارس یعنی ایرانی. همین چند سال پیش هیاهو درگرفته بود که چرا خلیج فارس به نام «فارس» نامیده شده، مگر ایران فقط متعلق به فارس‌هاست؟ کسی به آن‌ها جواب نداد که همه ایران فارس است؛ حتا جمادات ما هم فارس‌اند. سهند و سبلان با دماوند فرقی ندارند. فراموش نکنیم که تجزیه با نام انجام می‌شود؛ همان‌طور که درباره خلیج فارس با تغییر نام می‌خواهند کم‌کم جزایر سه‌گانه را به خود متعلق کنند. انسانی که هزاران سال بر این خاک زندگی می‌کند، چطور خود را غیر فارس می‌داند؟ همه ما فارس هستیم؛ یعنی همه ایرانی هستیم.

او همچنین گفت: فارس‌ها در ابتدا از سمت آذربایجان به جنوب حرکت کردند و از ترس سکاها پراکنده شدند و همین‌ها اولین امپراتوری ایرانی را به هدایت کوروش برپا کردند. این‌ها باید روشن شود. الآن تلویزیون‌های تجزیه‌طلب کوچک‌ترین اتفاقات محلی را بسیار بزرگ می‌کنند و انعکاس می‌دهند، اما اگر این قضایا از طریق رسانه ملی روشن شود و بزرگان را دعوت کنند تا در این‌باره صحبت شود، نه این‌که صم‌ بکم چشم بر این قضایا ببندند، حقیقت روشن می‌شود.

بقایی ماکان افزود: همین چند روز پیش در اهر چند نفر را دستگیر کردند که در مورد زبان‌های بومی تجمع کرده بودند. به جای این دستگیری‌ها بهتر است رسانه ملی برنامه‌هایی برای روشن شدن اذهان داشته باشد. اگر روشنگری شود، این قضایا حل می‌شود. هیچ‌کس هم با زبان مادری مخالفتی ندارد؛ همان‌طور که هر کسی به مادرش احساس تعلق می‌کند، به زبان مادری‌اش هم احساس تعلق دارد، اما نباید برای درست کردن ابرو، چشم را کور کرد. امروز مملکت ما به شدت در معرض تهاجمات منابع تجزیه‌طلب است؛ از قدرت‌های بزرگ تا کسانی که تعصبات شدید دارند. قوم‌گرایی هم در این سی‌وچند سال به خاطر ضعف مدیریت فرهنگی کشور به‌شدت قوت گرفته است.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۳۹۲-۱۲-۰۵ ۱۲:۰۱

کي گفته 70 زبان در ايران تدريس بشه!با اين حرف ميخوان بگن که امکان بذير نيست و ايشون تلديس مي کنن. بايد در کنار زبان فارسي زبان دوم و سوم رسمي اعلام شود مانند سوييس و... وبا فرافکني و تلديس نميشه اين اصل رو ناديده گرفت اميدوارم نظرم را منتشر کنيد با تشکر از ايسنا

avatar
۱۳۹۲-۱۲-۰۵ ۱۲:۰۷

درود بر شرف اين دانشمند فاضل. استدلال هاي ايشان کاملا منطقي و درست است.

avatar
۱۳۹۲-۱۲-۰۵ ۱۲:۰۷

با سلام خدمت جناب نويسنده. لطفا مطالب خودت را يکبار ديگر بخوان خواهيد ديد که خود جنابعالي از مسببان اختلاف با اين ادبيات ناب تان هستيد. مرد حسابي کي گفته ايران همه فارس است. ايران کشوري است با تنوع قوميت ها و زبان ها. ترک ها 1000 سال بعد از اسلام بر اين ايران حکومت کردند ولي از اين جفنگيات هيچ وقت بر زبان نراندند. کمي هم ملي گرا باشيم نه قوم گرا. فارسي زبان رسمي کشور است و همه قبول دارند ولي اين نمي شود که ديگران را در نظر نگرفت....... کمي با عقل و منطق نظر بدهيد ممنون مي شويم.

avatar
۱۳۹۲-۱۲-۰۵ ۱۴:۰۰

با بخش زيادي از حرفهاي استاد موافقم. سرزمين پارس متعلق به ساكنان ايران است و منظور از فارس زبان فارسي نيست. به شدت بايد مراقب تجزيه طلبها بود كه از آب گل آلود ماهي نگيرند البته نه با برخورد خشن با افراد نا آگاه بلكه با كار فرهنگي.