ابوتراب خسروی در رونمایی از مجموعه "یکی بود یکی نبود" با بیان اینکه روایتگری ما بسیار قوی و غنی است، گفت، میتوانیم متون قوی خودمان را به عنوان پشتوانه رمان ایرانی مطرح کنیم.
به گزارش بخش ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، رونمایی مجموعه کتابهای "یکی بود یکی نبود" عصر یکشنبه 13 بهمن با حضور ابوتراب خسروی، یوسف علیخانی، امیرحسین خورشیدفر، ناهید طباطبایی، محمد حسینی، بهناز علیپور گسکری، حمیدرضا نجفی، علیرضا روشن، سیامک گلشیری و جمعی از نویسندگان و تصویرگران این کتابها در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
در ابتدای برنامه، امیرحسین خورشیدفر توضیحاتی درباره این مجموعه 30 جلدی که تاکنون 16 جلد آن منتشر شده و همگی به بازآفرینی متون کهن ایرانی اختصاص دارد، ارائه داد.
سپس ابوتراب خسروی، نویسنده کتاب "فرج بعد از شدت"، در سخنانی گفت: همیشه فکر کردهام که چه کار می شود کرد تا فرهنگ مکتوبی که متعلق به ماست و از گذشتهمان آمده، بهتر خوانده شود. حالا میتوانم بگویم با انتشار چنین مجموعههایی میتوان به خوانده شدن متون کهن امید داشت.
او افزود: بخشی از آثار ادبی ما همراه و همگام با تاریخ و متون آیینی ما هستند؛ تا جایی که گاه منفک کردن آن از بقیه متون نیاز به کار زیادی دارد. درواقع خصوصیات نثر گذشته ما با نثر امروزمان متفاوت است و باید برای بهتر خوانده شدن، آن را به طریقی به داستان تبدیل کنیم.
نویسنده "دیوان سومنات" و "رود راوی" تصریح کرد: ادبیات نسل گذشته ما جزیینگر نیست و پرسپکتیو ندارد، برعکس ادبیات امروز که جزیینگر است و در ذهن ایجاد پرسپکتیو میکند. با این وصف باید چه کنیم تا مخاطب جوان ما بتواند با آن متون ارتباط برقرار کند؟ بهترین راه تبدیل کردن آنها به داستان است.
او درباره ویژگیهای کتاب "فرج بعد از شدت" گفت: نثر اصلی "فرج بعد از شدت" بسیار بد است و واژههای مستعمل و دور از ذهنی دارد که بهطور طبیعی خواننده جوان ما بیش از پنج سطر آن را نمیتواند دنبال کند. این متن احتیاج به کار زیادی داشت تا به متنی خواندنی تبدیل شود و خوشبختانه نشر کتاب پارسه این شرایط را برای تعدادی از نویسندگان ایجاد کرد.
ابوتراب خسروی به خلأهای موجود در ادبیات داستانی کودک و نوجوان در بازنویسی متون کهن اشاره کرد و افزود: در حوزه کودک و نوجوان، کمتر روی خصوصیت جزیینگر بودن متن کار شده است. آثار داستانی برگرفته از متون کلاسیک میبایست خواننده را به سمت جزییات و خو گرفتن با متنی ببرد که زمینه شکلگیری داستان و رمان امروزی است. این فعالیتها میتواند زمینهای ایجاد کند که خواننده به سمت داستان بیاید و مفاهمهای در جامعه ما با ادبیات ایجاد شود. من کار روی متون کلاسیک را مقدمهای برای به وجود آمدن جریان رمان در جامعه میدانم تا مخاطبان جوان بفهمند که میتوان از طریق خواندن هم لذت برد.
نویسنده "اسفار کاتبان" تأکید کرد: باید به متون ادبی کلاسیک که به نظر مخاطب، غیرقابل ارتباط و غیرآشنا میآیند، نوری تاباند تا ارزشهایشان را نشان دهند.
خسروی با اشاره به زیباییهای نثر و ادبیات ایرانی گفت: اگر متون کلاسیک ایرانی خوانده نشود، در حقیقت زیباشناسی ایرانی نادیده گرفته شده است. زیبایی باغ ایرانی، زیبایی منبت و خاتم ایرانی در نثر گذشته ما هم هست. تلاشهایی در این زمینه صورت گرفته و من نیز علاقه مندم که برای بازتاب دادن این زیبابیها در ادبیات امروز تلاش کنم. درست است که رمان و داستان حاصل آشنایی ما با غرب است، ولی واقعیت این است که سنت روایتگری ما (مثل قصه سمک عیار) بسیار قوی و غنی است، بنابراین با مجموعهای مثل "یکی بود یکی نبود" میتوانیم متون قوی خودمان را به عنوان پشتوانه رمان ایرانی مطرح کنیم.
در ادامه این نشست، یوسف علیخانی که سرپرستی این مجموعه را برعهده داشته، آذرماه سال 87 را نقطه آغاز کار آن دانست و گفت: آن زمان مجموعههایی مشابه با رنگها و نامهای مختلف وجود داشت و ما تصمیم گرفتیم یک نقطه تفاوت در کارمان ایجاد کنیم؛ آن این بود که از نویسندههایی استفاده کنیم که قبلا کمتر در حوزه نوجوان کار کرده باشند. مبنای کار را بر خواننده نوجوان قرار دادیم، چرا که معتقد بودیم چنانچه آنها با کتاب ارتباط برقرار کنند، بزرگسالان هم میتوانند ارتباط برقرار کنند.
او اضافه کرد: کار روی متون قدیمی دشواریهای زیادی دارد، اما بسیار هم لذتبخش است. مثلا "تذکرةالاولیا" که خودم کار داستان نویسی براساس آن را انجام دادم، پر از نصیحتهایی است که انسان امروز زیر بارشان نمیرود، ولی قصههای فراوانی هم دارد. هر کدام از ما 30 نفر که سراغ این آثار رفتیم لذت بسیاری بردیم.
علیخانی ادامه داد: مجموعه "یکی بود یکی نبود" بازنویسی نیست، بازآفرینی است. نویسندگانی که در این مجموعه کار کردند، همگی داستاننویس هستند و میتوانم بگویم 15 نفر از آنها برندگان جوایز ادبی هستند. ابهت و اهمیت این کتابها زمانی نشان داده میشود که میبینیم نویسندگان خلاقیت را وارد کارشان کردهاند و روایتی نو از متون کلاسیک به دست دادهاند. درکل باید بگویم که این مجموعه بیدردسرترین مجموعهای بوده که طی 20 اخیر کار کردهام.
سپس ناهید طباطبایی، نویسنده کتاب "ویس و رامین" از همین مجموعه، گفت: من تجربههای جدید را در نوشتن خیلی دوست دارم. درباره "ویس و رامین" هرچه بیشتر میخواندم و جلو میرفتم، بیشتر از آن خوشم می آمد. داستان عاشقانه زیبایی دارد و به نظرم آمد که بسیار مدرن است. زبان، نوع روایت، نگارش و بافت این قصه خیلی جذاب است و من حتا شک داشتم که کتاب بتواند مجوز بگیرد.
علی بخشی، مدیر هنری این مجموعه، نیز در سخنانی کوتاه گفت: معمولا در کتابهای ادبی که با تصویرسازی همراه هستند، زیاد به تصویر و تصویرگر اهمیت نمیدهند و من آن را استبداد ادبیات مینامم. این مجموعه حاصل کاری تیمی بود و میدانم که تصویرگران مشقتهای زیادی متحمل شدند و بارها مجبور شدند طرحهایشان را تغییر دهند. اما حاصل کار به گونهای است که کتابهایی زیبا و نفیس منتشر شده و آنچه را میخواستهایم جامه عمل پوشاندهایم.
در معرفی "یکی بود یکی نبود" عنوان شده است: "یکی بود یکی نبود"عنوان مجموعهای 30 جلدی است که از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر میشود و تاکنون 16 جلد آن راهی بازار شده است. این کتابها با هدف احیای متون قدیمی و ارزشمند ایران و با درنظر گرفتن مخاطبان نوجوان، جوان و بزرگسال نوشته شده است. عناوین و نویسندگان آثار منتشرشده عبارتاند از: مثنوی معنوی نوشته حمیدرضا نجفی، قصههایی از فیه مافیه نوشته سیامک گلشیری، تاریخ بیهقی به روایت محمدعلی آزادیخواه، قصههایی از اسرارنامه به قلم علیرضا روشن، قصههای شیخ اشراق به قلم امیرحسین خورشیدفر، قصصالانبیاء نوشته امین فقیری، لیلی و مجنون از حسن لطفی، فرج بعد از شدت به قلم ابوتراب خسروی، سمک عیار از مهدی مرعشی، ویس و رامین نوشته ناهید طباطبایی، بوستان به روایت محمد مطلق، تذکرةالاولیا به روایت یوسف علیخانی، شاهنامه به قلم محمد حسینی، منطقالطیر از مریم حسینیان، دیوان پروین به روایت فریبا وفی و قصههایی از هشت بهشت نوشته بهناز علیپور گسکری.
انتهای پیام
نظرات