مهدی مجابی گفت: در تاریخ مرمتی ایران این مسألهی شناختهشدهای نیست که بدانیم کجا را خراب و کجا را مرمت کردیم؛ اما در دورهی پهلوی اول سینماها و بانکها، عناصر مدنی جدیدی بودند که در کنار خیابانها جا گرفتند و برخی تکبناها را آرایش و تزیین کردند و در کنار بناهای جدید قرار دادند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مشاور عالی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اظهار کرد: با مداخلهی بناهای جدید، بسیاری از نقاط و بناها خراب شدند. اگر مجموعهی این کارها را کنار هم قرار دهیم، تاریخ مرمتی ایران شناخته میشود و برای ما یک محتوای ملی را که مربوط به جامعهی ایرانی با فن و سرمایهی ایرانی است نشان میدهد.
او که در نشست «نقش انجمنها در جلب مشارکت بخشهای مختلف اجتماعی در حفاظت از بناها و بافتهای تاریخی» با حضور نمایندگان 22 تشکل غیردولتی از 10 استان کشور سخن میگفت، ادامه داد: در دورهی رضاشاه مبانی برای مرمت ایرانی وجود نداشت، چون تفکری که نظریهای دربارهی مرمت بناها بدهد، یعنی نظریهپرداز مرمت نداشتیم. بنابراین از دورهی سرمایهداری، منشورهای جهانی مرمت پیدا میشدند و ما اکنون تحت تأثیر این افکار و منشورها هستیم. از این دوره است که مشارکت ایرانی با مشارکت شهری و مرمتی قطع میشود و نمونههای خارجی و پیشرفتهتر آن پیدا میشوند.
وی مرمت در ایران را دارای سابقهی دولتی دانست و افزود: روزی که مسوولان دولتی به این نتیجه رسیدند که مجموعه آثاری در کشور وجود دارد که باید برای ایران حفظ شوند، آغاز راه برای مرمت آثار تاریخی بود. هرچند این فکری نبود که از بدنهی جامعه بجوشد، چون ایران یک جامعهی سنتی بود و اگر بنایی حفظ شد به تناسب نیازهای سنتی آن زمان بود.
او با بیان اینکه این اتفاقات مربوط به اواخر دورهی قاجار است، اظهار کرد: پس از آن، وارد فضایی شدیم که نشانههایی از عصر تجدد داشت و دولتهای ایران ارتباطی با خارج داشتند و دولت احساس میکردند که باید وارد جامعهی متجدد شوند. زمانی که آموزش نوین مطرح شد، نمونههای آن در قزوین، مدرسهای مربوط به دورهی «مظفرالدینشاه» وجود داشت بازار تا این زمان، تجارت سنتی خود را داشت تا اینکه فضاهای اقتصادی جدید طراحی شد و خیابان شکل گرفت و مراکز تجاری از بازار به خیابانها منتقل شدند.
هرجا را بخواهند توسعه دهند یک خیابان میکشند
این استاد دانشگاه با بیان اینکه امروز هرجا را بخواهند توسعه دهند یک خیابان میکشند، طرحی که از دورهی صفویه در ایران آغاز شد گفت: البته برخی شهرهای ایران مانند اصفهان که خیابان «چهارباغ» و قزوین که خیابان «دولتی» را داشتند از این قضیه مستثنی بودند.
این عضو ایکوموس ایران ادامه داد: در دورههای صفویه، زندیه و قاجاریه فضای خیابان از محل رفتوآمد پیاده، به محل آمد و شد سواره تبدیل شد. در این زمان بود که علاوه بر پیدایش خیابانهای جدید، بناهای تاریخی بلاتکلیف یا پشت خیابانها گم شدند و برخی در کنار خیابان جای گرفتند و خیابان از آنها برای خود و هویتش استفاده کرد و نمایان شد. در همین زمان بود که مرمت ظهور کرد و در شهرهایی مانند تهران و قزوین جای خود را باز کرد.
این پیشکسوت حوزهی مرمت با بیان اینکه ورود مستشرقین ضربهی مهمی به جامعهی مشارکت ایرانی وارد کرد گفت: این ضربه باعث انقطاع و گسست تاریخی شد که دورههای بعدی نیز ادامه پیدا کرد؛ اما کسی سعی نکرد این گسست را ترمیم کند.
وی این پرسشها را مطرح کرد که آیا امروز جامعهی «ماسوله» در مرمت مشارکت دارد؟ آیا ماسوله به بازار فروش محصولات چینی تبدیل میشود و مردمش نمیتوانند در این زمینه مشارکت کنند؟ از سوی دیگر، اگر قوانینی وضع شود و شهروندان را مجبور به مشارکت کند آن مشارکت تحمیلی خواهد بود؟
او در ادامه با اشاره به مفهوم مشارکت، بیان کرد: مشارکت یک ماهیت اجتماعی دارد نه ماهیت کالبدی، اگر من پول میدهم و بازار تبریز را مرمت میکنم، مشارکتکننده نیستم، اگر مشارکت کنم و وضعیت فرش تبریز بهتر شود به اقتصاد کشورم، مرمت و مشارکت کمک کردهام. در بیشتر نقاط مانند ماسوله، امروز واکنشهای منفی نسبت به مرمتکنندگان وجود دارد. باید توجه داشت در مقابل زیرساختها و ساختارهای ناقص، فعالان خسته میشوند و به بنبست میرسند.
وی با بیان اینکه حال چه باید کرد؟ افزود: باید از علم آمایشی استفاده کرد و مردم مشارکتکننده با مبانی اجتماعی در تمام علوم که یک اجماع انسانی نیاز دارد آشنا شوند، چون مشارکت، یک مقولهی اجتماعی است، اما مداخلهی امروز، کالبدی است.
مجابی با بیان اینکه ارزیابی مشارکت باید در جامعه اجرا شود، در حالی که متأسفانه ارزیابی در مشارکت و مرمت صورت نمیگیرد، تأکید کرد: باید پلان مدیریتی مرمت آثار تاریخی داشته باشیم تا بهصورت واقعی به مردم پیشنهاد شود، نه اینکه فقط روی کاغذ نوشته شود. همچنین باید به داراییهای اجتماعی که مطلقا استفاده نمیکنیم، تکیه کنیم.
در این همایش که در قالب چند کارگاه کلاسی برگزار شد، فهیمه جعفری به سطوح مختلف مشارکت در مرمت بناهای تاریخی قزوین اشاره کرد و گفت: چیزی که از نمونههای مشارکت که در این شهر اتفاق افتاده میتوان دریافت، این است که قزوین در شهرسازی مشارکتی پیشرفت داشته، اما در میراث و مرمت، راه درازی را باید طی کند تا به یک سند چشمانداز منتهی شود.
احسان دیزانی - مدرس دانشگاه - نیز دربارهی مشارکت در حفاظت، مرمت بناها و بافتهای تاریخی، اظهار کرد: در کنار بافتهای تاریخی و بناها باید «اثر تاریخی» را نیز در نظر داشت. ضرورت توسعهی پایدار برای محدودههای فرهنگی، برجستهسازی خاطرات جمعی انسانهاست که باید مورد توجه قرارگیرد.
مشارکت منفی در سلطانیه!
همچنین محمدمهدی رضاپور - مدیرکل پیشین میراث فرهنگی استانهای زنجان و قزوین - با ارائهی گزارشی از تجربههای خود در حوزهی مدیریتش، گفت: تاریخ مرمت به اندازهی سابقهی ساخت بناهای تاریخی است. میراث فرهنگی اگرچه متعلق به همهی مردم است و مشارکت مردم کمتر از حکومت است و مشارکت در امر مرمت جنبهی حکومتی دارد تا مردمی، همچنین ثبت و مرمت تکبناها بیشتر مد نظر است. با این حال، امروز ضرورت مشارکتهای مردمی مشهودتر است.
او آزادسازی حریم سلطانیه را یک نمونه مشارکت منفی دانست و افزود: این مشارکت در کنار مشکل بودجه، اصلیترین عاملی است که سلطانیه پس از 50 سال نتوانسته آن را تکمیل کند. در بسیاری از نقاط، ورود ما برای مرمت باعث تخریب شده است، بسیاری از مسائل با بازسازی حل نمیشود و گاهی بهتنهایی موفق نمیشویم و باید از رسانهها در این موارد کمک بگیریم، چون رسانهای شدن تخریبها به سازمان برای حفاظت از آثار تاریخی کمک میکند.
آذربایجان بهخاطر ارتباطش با ایران، چوگان را ا آن خود دانست
در این همایش رییس هیئت چوگان استان قزوین و نمایندهی فدراسیون چوگان - قنبری - نیز گفت: چون در گذشته، آذربایجان در حوزهی جغرافیایی ایران بود، بازی چوگان به آذربایجان نیز ارتباط داشت. به همین دلیل، آنها امروز چوگان را به نام خود ثبت کردند. در شهر قزوین حتی قبل از اصفهان، میدانی به نام چوگان روبهروی مسجدجامع وجود داشت. حتی سفیر اسپانیا در دربار شاهعباس تصویری ارائه میکند که بیشتر مردم در این میدان شاهد بازی چوگان هستند.
همچنین مهدی بختیاری - رییس انجمن پرورش اسب - نیز با انتقاد از عملکرد نمایندگان ایران در یونسکو، گفت: نمایندگان ایران آنچنان که باید عمل نکردند و از حقوق فرهنگی و میراث فرهنگی ما دفاع نشد. ما امیدواریم باب دیگری باز شود و شاهد چنین اتفاقهایی نباشیم.
او اظهار کرد: حتی واژهها و اصطلاحات بینالمللی که دربارهی چوگان استفاده میشود، ایرانی است و هنوز در میان قوم بختیاری رایج است. ایرانیها بهطور ژنتیکی، با اسب و سوارکاری بهتر از سوارکاران دنیا رابطه دارند. اسب در اساطیر، تاریخ، افسانهها و فرهنگ ما حضور دارد. ما میتوانیم از اسب و بازیهای مربوط به اسب در صنعت گردشگری استفاده کنیم.
رییس انجمن پرورش اسب ادامه داد: ذخایر ژنتیکی اسبهای ایرانی بینظیر است، نژاد خونگرم «کرد» و «درهشوری» فقط در ایران است؛ اما با توجه به جاذبههای گردشگری در زمینهی اسب و پتانسیلهای موجود، متأسفانه کاری صورت نگرفته است و کسانی که به این قضیه علاقهمندند در پیچ و خمهای اداری خسته میشوند.
وی «اسبچه کاسپین» (خزر) و «اسب ترکمن» در شمال، «اسب کرد» در غرب، «دره شوری» در مرکز و شیراز، اسب اصیل ایرانی در خوزستان، «اسب سیستانی» در شرق ایران و نژادها و گونههای دیگر اسب را سرمایهی بزرگی برای کشور دانست و گفت: متأسفانه کشورهای دیگر به جای ما از این پتانسیلها استفاده میکنند.
او اضافه کرد: اگر اشتغال پایدار میخواهیم، اگر سلامت جوانان را میخواهیم باید تلاش کنیم از این ظرفیتها استفاده کنیم. در نهادهای دولتی مانند ورزش و جوانان و جهاد کشاورزی کارشناسی در این زمینه نداریم و همین باعث شده جمهوری آذربایجان، ترکیه و امارات گوی سبقت را از ما بربایند.
انتهای پیام
نظرات