در نشست بررسی «مجموعه داستانهای کوتاه فلانری اوکانر» عنوان شد، داستانهای این نویسنده با شرایط کنونی جامعه ایرانی در حال گذار از سنت به مدرنیته ربطهای دور و نزدیکی دارد.
به گزارش خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، آذر عالیپور، مترجم «مجموعه داستانهای کوتاه فلانری اوکانر»، که هفتم آبان در نشست نقد این مجموعه در شهر کتاب سخن میگفت، اظهار کرد: به طور اتفاقی سال 1365 با رمان «شهود» اثر اوکانر آشنا شدم، آن را خواندم و بر من تأثیر گذاشت. روایت پایانی تراژیکی داشت و نویسنده با نثرش به خوبی دنیای درون شخصیتهایش را نشان داده بود. ترجمه این کتاب همزمان شده بود با آن سالهایی که به سختی مجوز میدادند. بعد هم مجموعه داستان «شمعدانی» دیگر اثر این نویسنده را خواندم و رفته رفته فضای داستانهای اوکانر به دغدغه من بدل شد. رمان «شهود» و مجموعه داستان «شمعدانی» را سالها پیش ترجمه کردم و همین اواخر داستانهای کوتاه این نویسنده تأثیرگذار را ترجمه و در نشر آموت منتشر کردم.
او اظهار کرد: فلانری اوکانر با لهجه حرف میزده و این لهجه در نثرهایش نیز بازتاب داشته است، از همینرو ترجمه داستانهای او کار دشواری است. به واقع مردم مناطق جنوب متفاوت از دیگر مناطق آمریکا صحبت میکنند.
عالیپور گفت: در آثار اوکانر چند چیز مرا تحت تأثیر قرار داد؛ نخست شخصیتپردازیهای چندوجهی این نویسنده در آثارش است، دیگر بازتاب احساس ناامنی و اضطراب و همچنین پرهیز از قضاوت و داوری درباره شخصیتها از دیگر ویژگیهای آثار این نویسنده است. فلانری اوکانر در روزگاری میزیست و مینوشت که جنوب آمریکا در حال از سر گذراندن ماجراهای لغو بردهداری بود، همچنین نهادهای پروتستانی در مقابل کلیسای کاتولیک رشد میکردند و در پی تغییر عرف، اخلاق و نظم پیشین بودند. در حالیکه بردهداری قانونی لغو شده بود، اما همچنان عرف مقاومت میکرد و اوکانر این دوران را به خوبی در آثارش نشان میدهد. همانطور که هیچ نویسنده مهمی در جهان بیتأثیر از شرایط و زمانه خودش نیست، اوکانر هم بیتأثیر نبوده است.
در ادامه این نشست، بلقیس سلیمانی ترجمه این اثر را خوب توصیف کرد و گفت: در داستانهای اوکانر تقابل سیاه و سفید، جنوب و شمال، سنت و مدرنیته، روستا و شهر به وضوح دیده میشود و از همینروست که شمال آمریکا جامعهای صنعتی توصیف میشود و جنوب جامعهای کشاورزی با مزارع و جنگلها روایت میشود.
این نویسنده از تقابل میان خیر و شر در داستانهای اوکانر به عنوان یکی از ویژگیهای جالب آثار این نویسنده یاد کرد و گفت: هر جا که شر حضور دارد، خیر هم ظاهر میشود. در داستانهای اوکانر خیر و شر با یکدیگر و در تکمیل هم حضور دارند و در بسیاری از این داستانها توفیق را با خیر نمیبینیم، بلکه این شر است که استیلا پیدا میکند.
سلیمانی در ادامه با بیان برخی از داستانها و شرح آنها، از پایان غافلگیرکننده و خشونتآمیز به عنوان دیگر ویژگیهای نوشتاری اوکانر یاد کرد و متذکر شد: در داستانهای اوکانر بچهها سمبول معصومیت نیستند، بلکه مانند یک بختک روی زندگی افتادهاند. همچنین بچهها در داستانها با شخصیتهای اصلی ارتباط برقرار نمیکنند. دیگر آنکه اوکانر علیرغم اینکه زن است، در داستان با نگرشی زنانه به طرح ویژگیهای خاص زنها نمیپردازد.
او در پایان اظهاراتش به تشریح مفهوم گروتسک پرداخت.
همچنین در این نشست، امیرعلی نجومیان در نقد «مجموعه داستانهای کوتاه فلانری اوکانر» گفت: اوکانر دو مضمون تنش را در آثارش دنبال میکند؛ نخست تنش بین شمال و جنوب و دیگر تنش بین سنت و مدرنیته، که به تبع آن تنش میان شهر و روستا و همچنین خیر و شر دیده میشود. او تنشهای موجود در جامعه آمریکایی را با بهرهگیری از شیوههای پارادوکسی به ما نشان میدهد تا این دوران گذار با پیش کشیدن تنشها تعین پیدا کند و در فرایند این گذار است که شخصیتهای داستان در موقعیتهای پارادوکسی قرار میگیرند.
این منتقد ادبی در ادامه با توضیح پلات داستانهای «هر چه آغاز میشود پایانی دارد» و «مکاشفه» اظهار کرد: تقابل ارزشهای سنت و مدرنیته در این داستانها به وضوح دیده میشود. داستانهای اوکانر مدام پرسشهایی را پیرامون وضعیت آدمها پیش میکشد و مدام پرسیده میشود که ساز و کار حرکت خیر و شر بر چیست. اوکانر برخلاف ویلیام فاکنر در آثارش با تردید درباره تنش شمال و جنوب حرف میزند، در حالیکه فاکنر در آثارش به نوعی با قطعیت و صراحت بیشتری رفتار میکند.
او در ادامه گفت: به اعتقاد من اثر ادبی که با تجربه زیسته من مخاطب ارتباط برقرار نکند، هیچ اهمیتی ندارد و این مسأله درباره ادبیات مهم است. من فکر میکنم داستانهای اوکانر با تجربه زیستی ما ایرانیان در گذار از سنت به مدرنیته نیز ارتباط برقرار میکند.
نجومیان در بخش دیگری از سخنانش با مروری بر پلات داستانهای دیگری از فلانری اوکانر، به بحث درباره دین، ایمان و اخلاق پرداخت و گفت: در داستانهای اوکانر با این پرسش مواجه میشویم که آیا اخلاق بدون دین امکان دارد یا خیر؟ در تعدادی از داستانهای اوکانر با شخصیتهایی روبهرو میشویم که میخواهند داعیهدار خیر باشند، اما در نهایت میبینیم که در فرایند ساختار ساعت شنی به تدریج شر جایگزین خیر میشود.
او همچنین گفت: در داستانهای اوکانر، اخلاق حکمی به اخلاق پرسشگری بدل میشود. اخلاق حکمی با الزام همراه است و در داستانهای این نویسنده میبینیم که این رویکرد اخلاقی و منشی که شخصیتها پیش میگیرند، به شکست میانجامد. از طرف دیگر، با گونهای دیگر از اخلاق روبهرو هستیم که از آن به عنوان اخلاق پرسشگری یاد میشود. اوکانر در داستانهایش تأکید میکند قضاوت پیرامون آدمی دشوار است و بر اخلاق پرسشگری به تردید تکیه دارد.
انتهای پیام
نظرات