محمود معتقدي سادگي را راز ماندگاري شعر احمدرضا احمدي ميداند. اين شاعر و منتقد ادبي به مناسبت سالروز تولد هفتادودوسالگي احمدرضا احمدي (30 ارديبهشتماه) در گفتوگو با خبرنگار ادبيات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي شعر اين شاعر گفت: احمدرضا احمدي از شاعران پيشرو دههي 40 و جزو كساني است كه به شاعران حجمگرا معروف شدند و شعر از نوعي ديگر را نوشتند.
او ادامه داد: دههي 40، روزگار پيشرفت و پيشاهنگي شعر نيمايي بود و گروهي از جوانان مانند احمدرضا حمدي، يدالله رؤيايي و بهرام اردبيلي به شاعران حجمگرا معروف بودند، آنها شعر كلاسيك را دوست نداشتند و از فضاي شعر كلاسيك و نيمايي سر باز ميزدند و نگرش فرمگرايانه به شعر داشتند. مانيفستي را نيز به نام شاعران حجم منتشر كردند كه در آن بر اهميت فرم و موسيقي دروني شعر تأكيد كردند. برخي از اين جريان جدا شدند و احمدرضا احمدي از بازماندگان اين جريان است.
معتقدي احمدرضا احمدي را شاعري مدرن خواند و گفت: احمدرضا احمدي شاعري مدرن است و شأن و موقعيت خاص خودش را دارد كه با جريان شعري امروز متفاوت است.
او افزود: ما دو شاعر داشتيم كه در كنار جريان شعر نيمايي حركت ميكردند و نگرش فرمگرايانه داشتند و تا حدي نزديك به اشيا و مناظر زندگي بودند؛ يكي از آنها بيژن جلالي بود كه يادش به خير و ديگري احمدرضا احمدي است كه نگاه خاص خود را دارد و در جريان شعر نيمايي حركت نميكند.
معتقدي همچنين خاطرنشان كرد: احمدرضا احمدي در سه دههي اخير تأثيرگذار بوده و جوانان و عموم از شعرهاي او استقبال ميكنند. نگرش من اين است كه احمدرضا احمدي در شعرهايش حرفهاي چندان تازهتري را نميزند؛ بلكه با چيدمان خاص خودش و حرفهايي كه برگرفته از زندگي، روزها، گلها و شب و روز است، فضاي خاص سيالي را به مخاطب عرضه ميدارد. به گمان من، او حرفهاي گذشته را به گونهي تازهتري بيان ميكند و نگرشش به فضاي سيال شاعرانه برگرفته از گذشته است.
اين پژوهشگر با اشاره به سادگي در شعر احمدرضا احمدي، گفت: ديگراني چون بهرام اردبيلي و يدالله رؤيايي، كه احمدي در فرم و زبان از اينها سرتر بود، نتوانستند به سادگي احمدرضا احمدي در شعر برسند و آن سادگي را كه احمدي در نگاه و لحن دارد، نداشتند؛ از همينرو احمدرضا احمدي ماندگارتر شد.
او ادامه داد: آنها نگاههاي فيلسوفانه و هستيشناسانه در شعر داشتند؛ اما در آثار احمدرضا احمدي همه چيز در سطح ميماند و هيچ چيز استعاري در شعر او نيست. بيان او ساده است و همه چيز در شكل واقعگرايانهي خود قرار دارد و هيچ چيز هستيشناسانه و فيلسوفانهاي در شعر او مطرح نميشود. او در شعرش از فضاي سيال زندگي، طبيعت و حس كودكي سود ميجويد و اين شعرش را ماندگار كرده است.
محمود معتقدي دربارهي حجم بالاي شعرهايي كه احمدرضا احمدي در اين سالها منتشر كرده است، گفت: نميشود گفت شاعر شعر نگويد؛ اما اصولا طبيعي است كه پركاري زياد به تكرار ميانجامد. دوستان شاعري داريم كه با آثار زيادي كه منتشر ميكنند، به نوعي تسلسل و تكرار در آثارشان ميرسند. احمدرضا احمدي هم شعرهاي زيادي دارد و اكنون گويي گذشته را دارد تكرار ميكند و چيز چندان تازهاي در شعرش نيست و همان حرفهاي گذشته را به نوعي ديگر ميزند و اگر اين به تكرار برسد و حرف تازهاي را به مخاطب نرساند، شاعر گويا خودش را دور ميزند.
به گزارش ايسنا، احمدرضا احمدي متولد 30 ارديبهشتماه سال 1319 در كرمان است و در كارنامهي او اين آثار به چشم ميخورند: در قلمرو شعر: كتابهاي «طرح»، «روزنامه شيشهيي»، «وقت خوب مصائب»، «من فقط سفيدي اسب را گريستم»، «ما روي زمين هستيم»، «نثرهاي يوميه»، «هزار پله به دريا مانده است»، «قافيه در باد گم ميشود»، «همهي آن سالها»، «لكهاي از عمر بر ديوار بود»، «ويرانههاي دل را به باد ميسپارم»، «از نگاه تو در زير آسمان لاجوردي»، «عاشقي بود كه صبحگاه دير به مسافرخانه آمده بود»، «هزار اقاقيا در چشمان تو هيچ بود»، «گزيدهي ادبيات معاصر 72»، «يك منظومهي ديرياب در برف و باران يافت شد»، «كتاب منتخبات»، «نثرهاي يوميه»، «عزيز من»، «ساعت 10 صبح بود»، «چاي در غروب جمعه روي ميز سرد ميشود»، «ميوهها طعم تكراري دارند»؛ در قلمرو نثر: «حكايت آشنايي من»؛ در قلمرو ادبيات كودكان: «من حرفي دارم كه فقط شما بچهها باور ميكنيد» با نقاشي عباس كيارستمي، «هفت كمان هفترنگ» با نقاشي هوشنگ محمديان، «هفت روز هفته دارم» با نقاشي محمدرضا دادگر، «تو ديگر از اين بوته هزار گل سرخ داري» با نقاشي فردوس ابراهيميفر و مينا ضرابي، «نوشتم باران، باران باريد» با نقاشي فردوس ابراهيميفر، «عكاس در حياط خانهي ما منتظر بود» با نقاشي نسرين خسروي، «روزهاي آخر پاييز بود» با نقاشي فرح اصولي، «در بهار پرنده را صدا كرديم، جواب داد» با نقاشي فرح اصولي، «خرگوش سفيدم هميشه سفيد بود» با نقاشي فرح اصولي، «حوض كوچك، قايق كوچك» با نقاشي نفيسه شهدادي، «در بهار خرگوش سفيدم را يافتم» با نقاشي نفيسه رياحي، (اين كتاب از سوي شوراي كتاب كودك كتاب به عنوان كتاب سال برگزيده شد)، «خواب يك سيب، سيب يك خواب» با نقاشي ابوالفضل همتي آهويي، «شب يلدا قصهي بلندترين شب سال» با نقاشي فرح اصولي، «اسب و سيب و بهار» با نقاشي كريم نصر، (اين كتاب هم برندهي انتخاب شوراي كتاب كودك شد)، «در باغچه عروس و داماد روييده بود» با نقاشي مرجان وفاييان، «رنگينكماني كه هميشه رخ نميداد» با نقاشي محمدعلي بنياسدي، «روزي كه مه بيپايان بود» و «نشاني» با نقاشي شراره خسرواني.
انتهاي پيام


نظرات