• شنبه / ۱ آبان ۱۳۸۹ / ۱۳:۴۶
  • دسته‌بندی: استان ها
  • کد خبر: 8908-00484
  • منبع : نمایندگی مرکزی

مانع آتش سوزي در پمپ بنزين چه بود؟ سرعت عمل آتش نشاني يا فداكاري يك كارگر! فداكاري، جواني را خانه ‌نشين كرد

مانع آتش سوزي در پمپ بنزين چه بود؟ 
سرعت عمل آتش نشاني يا فداكاري يك كارگر!
فداكاري، جواني را خانه ‌نشين كرد

چندي پيش حادثه‌اي را تجربه کرديم که مي‌توانست به يکي از تلخ‌ترين حوادث در تاريخ شهر اراک و دردناک‌ترين خاطرات در ذهن مردم تبديل شود و با رخ دادن آن، تعداد کثيري از خانواده‌ها داغدار و تعداد بيشتري گرفتار درد دارو و درمان و بيمارستان شوند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)،منطقه مرکزي، آتش گرفتن يک گالن 20 ليتري بنزين در پمپ بنزين خيابان ادبجو که توسط يک راننده بي‌توجه صورت گرفت و پرتاب آن به داخل محوطه اين مرکز سوخت‌رساني که اتفاقا در يکي از مناطق مسکوني و پر تردد شهر واقع شده، اتفاق وحشتناک و به غايت خطرناکي بود که در صورت منفجر شدن اين گالن بنزين و به دنبال آن انفجار ده‌ها هزار ليتر بنزين موجود در مخزن پمپ مي‌توانست حادثه دل‌خراشي براي کساني که داخل اتومبيل‌هاي خود در محوطه کوچک و غيراستاندارد پمپ بنزين گير افتاده بودند و همچنين ساکنان خانه‌هايي که در مجاورت اين محوطه قرار داشتند در پي داشته باشد اما، خوشبختانه با اقدام فداکارانه يک جوان رهگذر اين حادثه وحشتناک در حد يک آتش سوزي عادي رخ داد و خطر برطرف شد.

جوان فداکار و از جان گذشته، رهگذري که با مشاهده اين وضعيت و با علم به اين مسئله که گالن بنزين نقش بمب مايع را در محوطه پمپ بازي مي‌کند، بدون داشتن هيچ‌گونه وسيله حفاظتي، گالن در حال سوختن و در آستانه انفجار بنزين را از محوطه به سمت خيابان پرتاب کرده و از به وقوع پيوستن فاجعه‌اي بزرگ و دلخراش در اين منطقه مسکوني جلوگيري کرد اما، متاسفانه نه تنها در هيچ‌يک از گزارش‌هاي ذکر شده از اين حادثه نامي از اين جوان برده نشد بلکه، پس از حادثه نيز کسي سراغي از وي نگرفت.

« از جواني که فداکاري‌اش از جنس از جان ‌گذشتگي ريزعلي خواجوي دهقان فداکاري است که همه ما داستان فداکاري او را در يک شب سرد زمستان در کتاب‌هاي درسي خود خوانده‌ايم و يا حسين فهميده که حکايت فداکاري او را نيز بارها و بارها به چشم خوانده و به گوش شنيده‌ايم» اما به نظر مي‌رسد ما و مسوولان ما شايد از امتحان قدرشناسي که درباره آن نيز داستان‌هاي زيادي خوانده و شنيده‌ايم سربلند بيرون نيامده‌ايم.

به گزارش ايسنا، متن گزارش روابط عمومي سازمان آتش‌نشاني و خدمات ايمني شهرداري اراك از اين قرار است که در ساعات ابتدايي روز چهارشنبه 17 شهريور پمپ بنزين خيابان ادبجو طعمه حريق شد.

براساس اين گزارش حريق قابل توجه مذکور در ساعت 1:20 نيمه شب اطفاء شد. اين گزارش حاکي است: «سرعت عمل آتش‌نشانان باعث شد حريق به مخازن بنزين و ديگر پمپ‌ها سرايت نکند و از بروز حادثه‌اي جدي جلوگيري کند.»

اين متن گزارش روابط عمومي سازمان آتش‌ نشاني و خدمات ايمني شهرداري اراک در خصوص آتش‌سوزي پمپ بنزين خيابان ادبجو است ولي آنچه در اين ميان شايان توجه است جاي خالي روايت جوان فداکاري است که با به خطر انداختن جان خود گالن بيست ليتري بنزين را که توسط راننده پرايد از داخل ماشين به محوطه پمپ بنزين پرتاب شده بود به بيرون از محوطه انداخت و با اين اقدام خود مانع از انفجار ده‌ها ليتر بنزين موجود در مخزن اين پمپ بنزين و مجروح شدن و مرگ بسيار از افرادي شد که در اتومبيل‌هاي خود در صف دريافت بنزين گير افتاده بودند و يا ساکنين منازلي که در همسايگي اين پمپ بنزين به خواب رفته بودند.

«اميد محمدي» کارگر ساده آرماتوربندي که در اين ساعت از کار شبانه به منزل بازمي‌گشت با مشاهده واقعه مذکور و با علم به اين موضوع که دور نکردن اين بمب مايع از محوطه پمپ بنزين علاوه بر ايجاد خسارات مالي فاجعه انساني وحشتناکي را ايجاد مي‌کند، به سمت محل حادثه رفته و گالن بنزين آتش گرفته را با ضربه پا به خارج از محوطه پرتاب مي‌کند و بر اساس نظر کارشناسان مانع از بوقوع پيوستن فاجعه ديگري از جنس آتش‌سوزي کارخانه توليد مواد شيميايي در بازنه شده و خود نيز در اين حادثه دچار سوختگي شديد در ناحيه پاها مي‌شود.

امروز که پس از گذشت بيش از يک ماه از زمان حادثه به منزل اميد محمدي رفتيم، در کمال تاسف و ناباوري متوجه شديم که يک پاي کاملا سوخته، 2 فرزند بيمار از آلودگي ناشي از سوختگي طولاني مدت و زخم باز پاي پدر، نزديک به 2 ميليون تومان بدهي و در نهايت سرزنش خانواده و اطرافيان، محصول رفتار فداکارانه اين جوان در حادثه آتش‌سوزي پمپ بنزين بوده است.

اين جوان فداکار بعد از گذشت نزديک به يک‌ماه از حادثه در حالي که هنوز به شدت از درد و سوزش زخم حاصل از سوختگي روي پاي چپ خود رنج مي‌برد، با تاکيد بر اين که اين اقدام را تنها براي کمک و بدون هيچ چشم‌داشتي انجام داده است، در گفت‌وگو با خبرنگار ايسنا از بي‌مهري و بي‌توجهي مسوولان استان، صاحب پمپ بنزين و راننده پرايد نسبت به انساني گفت که به شهادت کارشناسان با به خطر انداختن جان خود از جان و مال بسياري از افراد محافظت کرده است.

وي که تا چند روز بعد از وقوع حادثه به عنوان يک کارگر ساده از موهبت بيمه برخوردار نبوده است، گفت: پس از حادثه با توجه به سوختگي شديد هر دو پا به بيمارستان ولي‌عصر(عج) منتقل شدم ولي با توجه به بالا بودن هزينه سنگين بيمارستان و عدم توانايي پرداخت اين هزينه، پس از دو روز با رضايت شخصي از بيمارستان خارج شده و درمان را در منزل ادامه دادم.

محمدي در ادامه گفت‌و‌گوي خود با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، منطقه مرکزي، افزود: براي تامين هزينه بالاي درمان مجبور شدم با صرف هزينه‌اي بالغ بر 300 هزار تومان نسبت به گرفتن دفترچه بيمه خدمات درماني اقدام کنم اما، متاسفانه اين اقدام نيز کمک چنداني در رابطه با کاهش هزينه‌ها به من نکرد چراکه خريد داروهاي تجويز شده توسط پزشک همچون پماد فيبرولن، آمپول‌هاي ترامادول و آنتي‌بيوتيک و ديگر داروهاي مورد استفاده با توجه به وسعت آسيب ايجاد شده متضمن صرف هزينه بسياري است و طي اين مدت مجبور بودم هر هفته دو روز به پزشک مراجعه کرده و در هر بار مراجعه، 60 هزار تومان هزينه کنم که صرف اين مبلغ در کنار ديگر هزينه‌ها اعم از خرج زندگي و کرايه خانه طي اين يک ماه نزديک به 2 ميليون تومان بدهي را براي من به ارمغان آورده است.

وي که در يک خانه کوچک استيجاري زندگي مي‌کند و در حال حاضر توان پرداخت کرايه خانه ندارد، با اشاره به نتيجه دادگاه مربوط به اين حادثه از مقصر شناخته شدن راننده پرايد خبر داد و گفت: متاسفانه دادگاه مذکور هيچ‌ گونه حقي براي من قايل نشد و راننده پرايد و مالک پمپ بنزين نيز هيچ‌ گونه مسووليتي را در قبال مشکلات من قبول نکردند.

محمدي با بيان اين که پزشکي قانوني نيز ارايه نظر و رأي کارشناسي خود را منوط به اعلام درصد سوختگي توسط بيمارستان کرده است، گفت: از آنجا که من بابت دو روز بستري شدن در بخش سوختگي به بيمارستان ولي‌عصر(عج) مقروض هستم، لذا اين واحد درماني نيز اعلام نظر خود را منوط به پرداخت هزينه بيمارستان کرده و در نتيجه، مراجعه به پزشکي قانوني نيز جز تلف کردن وقت و آزردگي خاطر براي پدر پير من که بار زندگي مرا نيز در اين يک ماه بر دوش کشيده حاصلي نداشته است.

وي که به دليل عدم برخورداري از مراقبت‌هاي پزشکي لازم در اين مدت قدرت حرکت دادن زانوي چپ را به واسطه خشک شدن پوست و مفصل زانو از دست داده است، گفت: براساس تشخيص پزشک متخصص، نيازمند جراحي زانو و جراحي زخم پشت پا هستم چراکه اين قسمت از عضو آسيب‌ديده قدرت ترميم و پوست‌گذاري را از دست داده است و اين درحالي است هزينه اعمال جراحي مذکور با وجود دفترچه بيمه خدمات درماني نزديک به 6 ميليون تومان براي من هزينه در پي خواهد داشت.‌

محمدي که حتي توانايي پرداخت جلسه‌اي 5 هزار تومان بابت شست‌وشوي جراحات وارده توسط متخصص را نداشته و اين بخش مهم از مراقبت‌هاي درماني را توسط افراد ناشي در منزل انجام داده است و همچنان درد جانکاه شبانه را با تزريق آمپول‌هاي مسکن تحمل مي‌کند، با روحي آزرده و رواني خسته از سرزنش‌هاي اطرافيان ياد کرده و گفت: فشار زيادي که در اين مدت به خانواده و فاميل وارد شده از طرفي، و بي‌توجهي مسوولان و کساني که در رابطه مستقيم با اين حادثه قرار دارند از طرف ديگر، زبان طعن و سرزنش خانواده، فاميل و دوستان را به روي من باز کرده و مدام اين جمله آزار دهنده شنيده مي‌شود که تو چرا خود را در اين معرکه وارد کرده و چنين گرفتاري بزرگي را به جان خريدي؟

به گزارش ايسنا، نکته مهم ديگري که در اين گزارش قابل توجه بوده و به وضوح نمايان است موقعيت غيراستاندارد پمپ بنزين مذکور و عدم برخورداري آن از فضا و حريم مناسب و ايمن است.

در نگاهي به اطراف اين جايگاه سوخت‌رساني که در يکي از نقاط پرتردد شهر قرار دارد متوجه خانه‌هاي مسکوني و واحدهاي کسب و کاري مي‌شويم که بدون کوچکترين فاصله از اين واحد تامين سوخت قرار داشته و به دليل عدم رعايت حريم لازم امنيتي در اين جايگاه در صورت بروز هرگونه آتش‌سوزي در محدوده پمپ بنزين، فرار از حادثه براي مراجعه‌کنندگان به سختي امکان‌پذير بوده و ساکنين، عابرين و رانندگان اتومبيل متحمل خسارات جاني و مالي بسياري خواهند شد که در پي بي‌توجهي‌هاي مسئولين در خصوص صدور مجوز براي فعاليت اين گونه مراکز سوخت‌رساني که در سطح شهر اراک به همين يک واحد نيز خلاصه نمي‌شوند رخ مي‌دهد و اتفاقا در اين‌جاست که عمق فداکاري اين جوان بيشتر نمايان شده و ما بيشتر از قبل نسبت به بي‌توجهي مردم و مسوولان شهر اراک در قبال اين فداکاري آگاه مي‌شويم.

با شنيدن شرح ماجرا و روايت گرفتاري اين جوان که به دنبال اقدامي خداپسندانه رخ داده است سوالاتي همچون اين سوال در ذهن آدمي تداعي مي‌شود که آيا به واقع پاسخ انسان‌هاي مسوولي که با به خطر انداختن جان خود مانع از به خطر افتادن جان و مال ديگران مي‌شوند اين‌همه بي‌مهري و بي‌توجهي است؟

و آيا اين فداکاري کم از فداکاري پترس پسر فداکاري دارد که همه مسوولان ما داستان او را در کتاب‌هاي درسي خود خوانده‌اند و اين بي‌توجهي‌ها بايد به جايي برسد که آنان به اين باور برسند که آنچه کرده‌اند حماقتي بيش نبوده و شيريني ناشي از فداکاري‌هايي که از فطرت‌هاي پاک سرچشمه مي‌ِگيرد با سرزنش اطرافيان در کام آنان به تلخي تبديل شود؟

و آيا مسوولان ما به آنچه که از آن به عنوان ارزش‌گذاري به رفتارهاي انسان‌دوستانه ياد مي‌کنند باور ندارند و هرچه هست به گرفتن ژست‌هاي تبلغياتي و حرف‌هاي دهان پرکن زدن خلاصه مي‌شود؟

و آيا مردم اين شهر که همگي به محض شنيدن وصف انسان‌هاي از جان گذشته و فداکار به ياد کساني همچون حسين فهميده و ريزعلي خواجوي که در زمان خود بزرگترين فداکاري‌ها را به نمايش گذاشتند مي‌افتند، نبايد از جواني ياد کنند که شايد همسايه آنها باشد و اکنون مجبور به پرداخت تاوان شجاعت خود زير سقف يک خانه اجاره‌اي است و بار شرمندگي از همسر و فرزندان را نيز در کنار تحمل درد و سوزش زخمي که سر التيام يافتن ندارد به دوش مي‌کشد.

و آيا اگر نگوييم تمام مردم اين شهر بلکه آناني که در زمان حادثه در پمپ بنزين حضور داشتند، مدير پمپ بنزين، راننده پرايد و ساکنين خانه‌هاي اطراف، جان خود را به اين جوان ساده و سخت‌کوش مديون نبوده و موظف به پيگيري وضعيت او نيستند؟

و آيا مسوولين اين استان صنعتي، هم به واسطه همنوع‌دوستي و هم بواسطه اداي وظيفه، موظف به پيگيري وضعيت سلامتي کسي که مانع از بروز يک فاجعه بزرگ انساني و داغدار شدن ده‌ها خانواده و ايراد ميزان متنابهي خسارت مالي به بيت‌المال و اموال شخصي مردم شده است نيستند؟

و آيا صدور بي‌برنامه و بدون نظارت مجوز براي فعاليت واحدهايي همچون جايگاه‌هاي سوخت که هر لحظه با خطراتي همچون آتش‌سوزي و انفجار مواجه هستند در مناطق پررفت و آمد شهري کاري مسوولانه و منطبق بر استانداردهاي فعاليتي اين گونه مراکز است و اگر اين گونه است چه کسي مسووليت خسارات جاني و مالي ناشي از حوادثي را برعهده مي‌گيرد که در اين اماکن اتفاق مي‌افتد، هرچند نگاهي کوتاه به شرايط اميد محمدي نشانگر اين مهم است که کسي تاکنون در قبال اين مورد مسووليتي احساس نکرده است.

و آيا ما که رفتار غيرانساني را در رسانه‌هاي مختلف و به اشکال متفاوت و با شعارهاي زيبا محکوم مي‌کنيم به همان اندازه در ميدان عمل به گفته‌هاي خود باور داشته و عمل مي‌کنيم؟

و آيا مشاهده بي‌مهري نسبت به وي و عواقبي که چنين اقدامي براي فرد در پي دارد روحيه فداکاري و توجه به همنوع را در جوانان ما از بين نخواهد برد؟

و هزاران آيا و اما و اگر ديگر و در آخر، اين سوال تکراري که آيا تنهايي، درد و سرزنش، پاداش درخور و مناسبي براي چنين اقدام متهورانه و فداکارانه‌اي است؟

خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در راستاي اجراي رسالت خبري خود اقدام به تهيه گزارش از وضعيت زندگي و روزگار پردرد و رنج اين جوان فداکار کرده است تا ضمن يادآوري حادثه مذکور در اذهان مردم و مسوولان و روايت فداکاري اين جوان، علاوه براينکه شايد دريچه‌اي از اميد کمک به اين خانواده را بگشايد، تلنگري هرچند کوچک به ديوارهاي بلند فراموشي مسوولان زده و اين نکته بسيار مهم را گوشزد کند که ‌بي‌تفاوتي نسبت به رفتارهاي اين چنين فداکارانه و انسان‌هاي اينچنين از جان گذشته، خطر از بين رفتن انگيزه کمک به ديگران و ‌بي‌تفاوت شدن مردم نسبت به سرنوشت همشهريان را در اين دنياي پر از تلاطم و طوفان به دنبال خواهد داشت که اين مسئله نيز خود تشديد کننده بحران‌هاي بزرگي است که مسولين فرهنگي و اجتماعي ما هم‌اکنون براي برطرف کردن آن جلسات پي درپي برگزار کرده و همايش‌هاي گوناگون ترتيب مي‌دهند.

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha