• شنبه / ۱ خرداد ۱۳۸۹ / ۱۳:۴۱
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8903-00345
  • منبع : خبرگزاری دانشجویان ایران

کارنامه‌ي شعرهاي نيمايي عليرضا طبايي بررسي شد

کارنامه‌ي شعرهاي نيمايي عليرضا طبايي بررسي شد

نشست بررسي کارنامه‌ي شعرهاي نيمايي عليرضا طبايي روز گذشته (جمعه، 31 ارديبهشت‌ماه) برگزار شد.

به گزارش بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در ابتداي اين نشست که به همت انجمن شاعران نيمايي برپا شده بود، سعيد سلطاني طارمي که اجراي برنامه را هم برعهده داشت، با بيان اين‌که شعر در نقطه‌اي از دنياي شاعر شکل مي‌گيرد که تنازع عقل و جنون به تعادل مي‌رسد و ستيز بيروني آن دو به درون منتقل مي‌شود، زيبايي را زاده‌ي تناقض دانست و عنوان کرد که هيچ مخلوقي در جهان به انداره‌ي شعر حاصل تناقض آرميده در عين آشتي‌ناپذيري نيست. شعر آتشي است که با هيزم باخت شعله مي‌کشد و شاعران عاشق باخت‌اند.

او با بيان اين‌که امروز در اين‌جا جمع شده‌ايم تا باختن‌هاي يک بازنده‌ي حريص را به نقد بنشينيم، از الهام کريمي - شاعر - دعوت کرد تا زندگي‌نامه‌ي طبايي را براي حاضران بخواند.

پس از آن، مهدي عاطف راد - شاعر و منتقد - با موضوع «نگاهي به چهار موتيف چشم‌گير در شعرهاي نيمايي عليرضا طبايي» به سخنراني پرداخت.

او دنيايي را که طبايي از پس شيشه‌هاي عينک شعرش به آن نگاه مي‌کند، دنيايي تنگ و تاريک و ويران دانست که در برابر اين دنياي دل‌آزار، او دو نوع واکنش از خود نشان مي‌دهد؛ يک واکنش سکوت و تسليم است و واکنش ديگر، شوريدن و متهم کردن و آرمان‌خواهي.

عاطف راد اين واکنش‌ها را مولد موتيف‌هايي چون «تنهايي»، «ترديد»، «بيم از ويراني» و « آرزومندي» عنوان کرد و آن‌ها را از موتيف‌هاي اصلي شعر طبايي دانست.

او سپس به توضيح هريک از اين موتيف‌ها در شعرهاي نيمايي طبايي پرداخت و نمونه‌هايي از اين موتيف‌ها را به اختصار در شعرهاي او بيان کرد.

سلطاني طارمي در بخش ديگري از برنامه با بيان اين‌که وزن يک افسون است که در شعر دميده مي‌شود و آن را در ذهن و حافظه‌ي شنونده و خواننده به ثبت مي‌رساند، به تحقيقي که در زمينه‌ي اوزان شعرهاي نيمايي انجام داده است، اشاره کرد و افزود: پس از بررسي 1381 قطعه شعر نيمايي دريافتم که 495 قطعه در وزن «مفعول فاعلات مفاعيل فاعلن» سروده شده است.

او دليل استفاده‌ي حداکثري از اين وزن را زيبايي و انعطاف فوق‌العاده زياد آن در عين سختي و پيچيدگي‌اش دانست.

سلطاني با اشاره به اين‌که در ابتدا تصور مي کردم که نادر نادرپور بيش از همه‌ي شاعران ديگر از اين وزن استفاده کرده است، عنوان کرد: اما با بررسي شعرهاي نيمايي عليرضا طبايي دريافتم که او بيش از نادرپور شيفته‌ي اين وزن است؛ چرا که در مجموعه‌ي «خورشيدهاي آن سوي ديوار» 19 قطعه شعر از 27 شعر کتاب در اين وزن سروده شده است.

او در عين حال، طبايي را از معدود شاعراني دانست که در استفاده از اين وزن دچار اشتباه نشده است و اين را نشان‌دهنده‌ي تسلط او بر اوزان عروضي ذکر کرد.

تک‌نوازي کمانچه توسط حسن خدايي‌نيا از ديگر بخش‌هاي برنامه بود و در ادامه فروغ رئوفي - شاعر - سه شعر نيمايي طبايي را به انتخاب خود براي حاضران خواند.

محمدعلي شاکري يکتا، ديگر شاعر حاضر در نشست، نيز با بيان خاطره‌ي شعري از طبايي که در روزگار جواني در نشريات آن دوره خوانده و هميشه مشتاق ديدار او بوده است، گفت: سرانجام پس از چند دهه در جلسه‌اي که باز هم به همت انجمن شاعران نيمايي براي بزرگداشت فروغ فرخزاد برگزار شد، افتخار ديدار طبايي نصيبم شد.

او سپس شعري را با عنوان «در سه کنج هيچ» به طبايي تقديم کرد.

در ادامه،‌ عليرضا بهرامي - شاعر و منتقد - با بيان اين‌که نسل من، طبايي را بيش‌تر شاعري غزلسرا مي‌داند، هرچند دلبستگي او به شعر نيمايي بيش‌تر است، تعهد را از ويژگي‌هاي برجسته‌ي شعرهاي اين شاعر دانست و به اولين شعري که براي مقاومت مردم ويتنام سروده شد و متعلق به طبايي بود، اشاره کرد که انتشار آن در مجله‌ي «فردوسي» به مديريت عباس پهلوان، پيام تشکر 60 سازمان جهاني دفاع از حقوق بشر را برايش به ارمغان آورد و به بسياري از زبان‌ها از جمله زبان ويتنامي هم ترجمه شد.

او همچنين با ياد کردن از شعرهاي «حماسه‌اي براي قاره‌ي سياه»، «خليج فارس» و «تا چتر مرگتاب هيروشيما» که همگي در قالب نيمايي سروده شده‌اند، آن‌ها را نمونه‌اي از شعرهاي متعهد طبايي دانست.

اين شاعر طبايي را شاعر اعتراض توصيف کرد؛ زيرا به گفته‌ي او، طبايي در شعرهايش همواره به وضعيت ناخوشايند روزگار خود اعتراض داشته و پيوسته به سرگشتگي انسان روزگار توجه کرده است.

بهرامي مقوله‌ي طنز را در شعرهاي طبايي بسيار پررنگ عنوان کرد که بررسي آن به مقالي مفصل نياز دارد؛ طنز تلخي که موضوع آن رنج‌هاي انسان معاصر است و گاهي هم بسيار بي‌رحم مي‌شود.

او با اشاره به تلاش طبايي براي گسترش اوزان عروضي که چندان قابل انبساط نيستند، تلاش‌هاي او را پس از شاعراني چون فروغ فرخزاد، منوچهر آتشي و تا حدي سهراب سپهري بسيار چشم‌گير دانست.

اين منتقد ادبي زبان حماسي و تکيه بر مفاهيم اساطيري از جمله اسطوره‌هاي ايراني، يوناني، عربي و... را از ويژگي‌هاي منحصر به فرد شعر طبايي عنوان کرد و شعرهاي او را به دليل بهره‌مندي از عناصر صداقت و صميميت بسيار دلنشين دانست.

بهرامي، طبايي را شاعري دانست که شعرش در سنت‌هاي پويا ريشه دارد و در عين حال ميل به نوآوري در آن مشهود است و نمونه‌ي اين ترکيب دلچسب را شعر «وامي از کلام تو» در مجموعه‌ي «خورشيدهاي آن سوي ديوار» اين شاعر برشمرد.

کيوان صادقي - شاعر - نيز با بيان اين‌که تبيين ظرايف و انديشه‌ي نهفته در شعر بزرگاني چون عليرضا طبايي مي‌تواند حلال بسياري از مشکلات ما در زمينه‌ي آفرينش ادبي و نيز حوزه‌ي نقد ادبي باشد؛ چراکه امروز بعضي‌ها به بهانه‌ي نوآوري، ابتدايي‌ترين فنون سرايش شعر را زير پا مي‌گذارند، شعر را بياني نامتعارف و زبان را به مثابه‌ي ابزار ارتباطي دانست و عنوان کرد که زبان در شعر به جنگ شعر مي‌رود و از اين جنگ چيزي حاصل مي‌شود.

او با بيان تعاريفي که فلاسفه از زيبايي ارائه کرده‌اند و نيز ارتباط «مفهوم هستي» با «زيباشناسي»، «بيان هستي» را محوري پررنگ در شعر طبايي دانست و او را شاعري معرفي کرد که در شعرش هستي را به چالش مي‌کشد و دردها و زخم‌هاي انسان معاصر را بازگو مي‌کند.

صادقي با اشاره به شعر «شاعر هميشه مسافر» طبايي، آن را نمونه‌ي شعر هستي‌شناسانه ذکر کرد و شعرهاي اين شاعر را آراسته به گوهر حقيقت و او را فرزند راستين زمانه‌ي خود دانست که مانند يک منتقد بي‌رحم و يک مصلح اجتماعي، زشتي‌ها و زيبايي‌هاي جامعه را، منصفانه بازگو مي‌کند، بدون آن که آلوده يا وام‌دار هيچ گرايشي باشد.

اين شاعر با اشاره به اين‌که طبايي در هيچ‌يک از آثارش، شعر را به مثابه‌ي ملک شخصي و قلمرو خصوصي نمي‌داند، تعهد را از ويژگي‌هاي بارز شعر او عنوان کرد و او را به جرأت از متعهدترين هنرمندان دوران ما توصيف کرد.

صادقي با بيان اين‌که طبايي حتا وقتي به مقوله‌ي عشق مي‌پردازد، شعرش عاري از تک‌نگاري‌ها و حاشيه‌پردازي‌هايي است که تنها خود شاعر مي‌فهمد که چه گفته است، شعر او را به رودخانه‌اي زلال و جاري تشبيه کرد که به هيچ وجه عمدي و خودساخته نيست؛ بلکه نشانه‌ي يگانگي با ذات هستي است و در نهايت اين رودخانه سر به درياي جاودانگي مي‌نهد.

او شعر طبايي را يک رسانه دانست؛ زيرا شاعر آن‌جا که بايد از آن به عنوان ابزار و رسانه استفاده کند، به خوبي اين کار را انجام مي‌دهد و بسيار خيرخواهانه اجتماع خود را مي‌کاود، بدون آن که حکمي صادر کند؛ زيرا هنر را در جايگاه صدور حکم نمي‌داند.

همچنين سعيد اسلامي بيدگلي - منتقد - با اشاره به اين که شعرهاي طبايي بر دو گونه‌ي شيوايي‌ها و نيمايي‌ها هستند، نمود «افسوس بر زمان از دست‌رفته» و «نزديکي زمستان» را در شعر او بسيار زياد عنوان کرد.

او ساده‌سرايي را از ويژگي‌هاي شعر طبايي دانست و اين ساده‌سرايي را نه به عنوان نزديک شدن به زبان محاوره؛ بلکه به دليل آن‌که فهم و درک آن آسان است و خواننده را در چالش‌هاي پست‌مدرن نمي‌اندازد، بيان کرد.

اسلامي، طبايي را شاعر نيمايي دانست، هرچند غزل‌هاي بسيار خوبي دارد و گفت: غزل‌هاي او هم متأثر از دوران شعر نيمايي است.

وي با بيان اين‌که غزل‌هاي طبايي بيش‌تر پايه و مايه‌ي غيرعاشقانه دارند و آن‌جا هم که عشق نقش اساسي را بازي مي‌کند، حجب و حيا، کل شعر را فراگرفته و اين حيا از خصوصيات شخصي است که در کنار شاعري، معلمي کرده است، تم اجتماعي را در نيمايي‌هاي او بسيار پررنگ‌تر از تم عاشقانه دانست.

او بهترين نيمايي‌هاي طبايي را شعرهايي با تم نااميدي براي آباداني سرزميني که به ويراني دچار شده، عنوان کرد و شعرهاي نيمايي طبايي را در ادامه‌ي شعرهاي مهدي اخوان ثالث و نادر نادرپور برشمرد.

اين منتقد با اشاره به تعبير «شعري که پا دارد» که طبايي پيش‌تر در يکي از نقدهايش در توصيف شعر ماندگار استفاده کرده بود، شعر او را مصداق واقعي اين تعبير دانست که پا دارد و در زمان حرکت مي‌کند.

او طبايي را بازمانده از دوران اوج و شکوفايي شعر نو دانست که شعرش بيانيه‌ي سياسي نيست؛ بلکه روايت تلخي از ناکامي آرمان‌هاست.

اسلامي با بيان اين‌که طبايي و هم‌نسلانش بالا و پايين‌هاي سياسي مثل جنگ، کودتا، انقلاب و... را بسيار ديده‌اند، اين اتفاقات را در کنار نگاه اجتماعي به شعر، به شدت بر شعر تأثيرگذار عنوان کرد.

عليرضا طبايي نيز با تشکر از منتقداني که شعرهاي او را مورد بررسي قرار دادند، در توضيح علاقه و گرايش خود به شعر نيمايي گفت: من قالب نيمايي را از ميان همه‌ي قالب‌هاي شعري براي بيان، کامل‌تر و شايسته‌تر مي‌دانم؛ چون شاعر در شعرهاي نيمايي مي‌تواند آزادانه‌تر حرفش را بزند و هرجا لازم است، مصراع‌ها را کوتاه و بلند کند و هيچ‌گاه خود را موظف به پوشال‌گذاري نمي‌داند؛ يعني ناچار به پر کردن مصراع با کلمات بيهوده، به ضرورت وزني نيست.

اين شاعر با بيان اين‌که شاعري که مي‌خواهد از اين قالب بهره بگيرد، بايد شعر کلاسيک را بشناسد؛ زيرا بايد مفصل‌هاي شعر را بداند تا بتواند تقطيع را درست در سر مفاصل صورت دهد، به همين دليل کار شاعران نيمايي را سخت‌تر از کار شاعران کلاسيک‌سرا توصيف کرد.

طبايي در پايان نشست، دو قطعه از شعرهاي نيمايي‌اش را براي حاضران خواند.

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha