/ديدگاه/ بررسي مفاهيم و مراحل يك انقلاب در گفت و گو با هادي نخعي/2/ اگر نظام ما ”توسعه“ بيابد ولي در آن ”عدالت“ بيمعني باشد، تداوم انقلاب وجود نخواهد
ادامهي گفتوگوي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) با مهندس هادي نخعي
***در ارتباط با مشاركت سياسي تحت چه شرايطي انقلاب رخ ميدهد؟
+++وقتي وضعيت انقلابي به وجود ميآيد به اين معني است كه مشاركت سياسي مسالمتآميز و قانوني، امكان وجود نداشته است. اگر يك عده تقاضاي سياسي داشته باشند و آن را مطرح كنند و يك نهادي به اين مطالبات ولو درصدي از آن را پاسخ دهد، هيچوقت انقلاب به وجود نميآيد؛ چون كسي كه مطالباتي دارد و با صرف هزينهي كم بخشي از آرمانهاي خود را تحققيافته ميبيند، ريسك و خطر انقلاب را نميپذيرد و قابل پيشبيني نيست كه در انقلاب، چه كسي ميبرد و چه كسي ميبازد. بنابراين انقلاب، تنها در صورتي رخ ميدهد كه يك انسداد سياسي داشته باشيم و يكي از شروط لازم، همان انسداد سياسي است. بنابراين تا زماني كه مشاركت سياسي مسالمتآميز هرچقدر لرزان و كمرنگ وجود داشته باشد، انقلاب به وجود نميآيد مگر زماني كه مردم يقين بدانند كه سدي در مقابل مطالبات وجود دارد و هيچوقت اين سد شكسته نخواهد شد و بايد با درگيري و خونريزي و خشونت به مطالبات خود برسند پس زماني مشاركت سياسي قانوني مسالمتآميز امكان وقوع ندارد ما احتمالا ميتوانيم يكي از شروط برپايي انقلاب را با چشم ببينيم. در اين حالت وضعيت انقلابي ميتواند به وجود آيد.
*** چه زماني اين وضعيت انقلابي به پايان ميرسد؟
+++ وضعيت انقلابي، يك وضعيت مستيآفرين است و كساني كه در ايام انقلاب در صحنهها حضور دارند، هيچگاه آن را فراموش نميكنند. اين دوران قابل انتقال و قابل توصيف نيست و شايد يك هنرمند بتواند آن را توصيف كند. در واقع همان كلمهي مستي را ميتوان براي آن به كار برد. وضعيت انقلابي وضعيتي خاص است. يك وضعيت آزادي خاص در دوران انقلاب است. از آنجايي كه در اين دوران دولت مستقر وجود ندارد، انسان احساس آزادي ميكند. به علت همان احساس آزادي است كه هر سازماني بيانيهي واقعي خود را ميخواند و كسي تقيه و مماشات نميكند.
در دوره وضعيت انقلابي، چون رژيم گذشته خرد شده است و از رژيم جديد هم هنوز ترسي وجود ندارد و آيندهاي هم نيامده است پس مستي و راستي حاكم است. در آن مستي همه چيز صادقانه است و هركس خود را با گذشته خود معرفي ميكند.
اين وضعيت و اين آزادي استثنايي، بسيار لذتبخش است كه هيچ مشابهي ندارد ولي دائمي نخواهد بود و همه بهطور غريزي ميدانند كه اين وضعيت موقت است. به همين جهت در اين وضعيت هر جرياني تلاش ميكند سربازان خود را بيشتر كند و هر گرايشي درصدد افزايش قدرت خود است.
در وضعيت انقلابي، هيچ كاري مهمتر از اين اين نيست كه گرايشهاي مختلف وزن اجتماعي خود را افزايش دهند؛ چون به زودي نظام جديدي در راه خواهد بود كه در آن نظام جديد، وزن اجتماعي گروههاي سياسي تعيينكننده است.تعدادي از بردارهاي قوائي كه در اينجا موازنهي قوا با هم تشكيل دادهاند با هم تركيب ميشود و مشروعيت جديد را ميسازند. در مشروعيت جديد، كساني امكان سهم بيشتري دارند كه در اين دورهي وضعيت انقلابي، افراد بيشتري را جذب كردهاند و وزن اجتماعي بيشتري داشتهاند.با پيدايش نظام جديد، چه بسا گروهها و جريانهايي سهم خود را نپذيرند و خود را بيشتر محق بدانند.
به اين ترتيب وارد وضعيتي ميشويم كه هم وضعيت انقلابي هست و هم نيست كه به اين وضع، “بحران مشاركت“ گفته ميشود. بعد از وضعيت انقلابي يك وضع عادي نظام جديد اتفاق نميافتد بلكه وضعيت انتقادي راه ميافتد كه از يك نظر وضعيت انقلابي است و از يك نظر، نظام جديد است؛ يعني از طرفي همه باز هم در خيابانها تعيين تكليف ميكنند و هركس هر جايي را بتواند تصرف ميكند و از سويي بعضا به نظام و قانون تمسك ميكند.
*** در چه شرايطي بحران مشاركت ايجاد ميشود؟
+++ بحران مشاركت، تقاضاهايي است كه نه ميتوان آنها را سركوب كرد و نه ميتوان آن را اجرا كرد.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل نظام جمهوري اسلامي كه با راي بسيار بالايي تصويب شده تا چند سال بحران مشاركت وجود داشت. اين بحران مشاركت هم ميتواند با تفاهم و همزيستي و پايين بردن تقاضاها و با روشهاي قانوني و رفرميستي و اصلاحطلبانه حل شود و هم ميتواند با درگيري خشونتآميز و كينهتوزانه و تضادهاي غير قابل حل (آنتاگونيستي) حل شود. ما در ايران، يكي از مصيبتبارترين نوع حل و فصل بحران مشاركت سياسي را داشتهايم.
براي اين ميگويم مصيببار است كه ما در ايران بعد از انقلاب، خانوادههايي داشتيم كه هر يك از اعضاي آن پيرو خط و جريان جداگانهاي بودند. يك برادر در يك خط و برادر ديگر در خط ديگر قرار داشت.مثلا يك خواهر عضو سازمان مجاهدين خلق(منافقين) و برادر عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود. در اينجا ابتدا دو صف كاملا جداگانهاي نبود كه به راحتي بتواند قابل تفكيك باشد و تصور نميشد كه در اين حد خشن با يكديگر درگير شوند. بحران مشاركت در ايران مصيبتبار بود و اعضاي يك خانواده به دست يكديگر پرپر ميشدند.حل بحران مشاركت در ايران وحشتناك بوده است.
فكر نميكنم بحران مشاركتي كه در انقلاب ما وجود داشته در انقلابهاي ديگر به اين شكل بوده باشد و با اين شكل خشونتبار و مصيبتباري حل و فصل شده باشد.
در هر حال و بههر صورت بايد بحران مشاركت حل شود. پس آخرين مرحلهي نظام گذشته سقوط مشروعيت بود كه اگر رفرم به وجود ميآمد آن را نجات ميداد وگرنه انقلاب ميشد.اين آخرين مرحله نظام گذشته را ميتوان اولين مرحله در روند ترسيم انقلاب محسوب كرد.
مرحلهي دوم وضعيت انقلابي بود؛ يعني هنوز نهادهاي رژيم مستقر هستند ولي فايدهاي ندارد. در خيابانها جريانها انقلابي، بالانس قدرت ميكنند و رژيم، كارهاي نيست و هر كسي در خيابانها شعار خود را ميدهد.
مرحلهي سوم بحران مشاركت است؛ يعني نظام جديد به وجود آمده است ولي هنوز تثبيت نشده است. در روزهاي بعد از انقلاب، روزهايي را داشتيم كه هفتاد يا هشتاد ترور و اعدام در همين تهران صورت ميگرفت. هم آنهايي كه ترور ميشدند و هم آنهايي كه اعدام ميشدند در جاي خودشان، نيروهاي برجستهاي بودند و ما نيروي انساني زيادي خسارت ديديم. اگر اين اتفاق نميافتاد، نظام ما كيفيت بسيار بالاتري از امروز داشت.در هر جا انسانهاي برجسته و درجه يك از بين رفتند و افراد و ردهي بعدي باقي ماندند، به همين نسبت ضعيفتر شديم.
بحران مشاركت نميتواند ادامه پيدا كند؛ چون يك نظام و يك كشور نابود ميشود و بالاخره از راه خشونتآميز و يا به صورت قانوني اين بحران حل و فصل ميشود.
*** هر انقلابي بعد از پيروزي نقطهي عطفي دارد. نقطهي عطف انقلاب اسلامي ايران، چه واقعهاي است كه منجر به تثبيت جمهوري اسلامي شد؟
+++اين همان مرحله بعد يا مرحله چهارم بررسي ماست، ميتوانيم بگوييم 3 خرداد 1361 و فتح خرمشهر يك نقطهي عطف است. بعد از اين واقعه است كه برداشتها و تحليلهاي دوست و دشمن و بيگانه به سويي است كه اعتراف ميكنند اين نظام (جمهوري اسلامي ايران) قدرتمند و باثبات است. بعد از فتح خرمشهر است كه يك نوع ثبات نسبي به وجود ميآيد. از آن زمان است كه نظام جديد موفق شده بر برخوردهاي داخلي مسلحانه غلبه كند و همچنين توانسته بر اشغالگر غلبه كند. نظام جديد، بدون اتكا به بيگانه و بعد از سالها، قدرت ملي قابل توجهي پيدا ميكند كه دشمن را كنار ميزند؛ يعني رژيم جديد تثبيت شده است.پس مرحلهي بعد،يا آخرين مرحله، مرحلهي ثبات نسبي خواهد بود.
در مرحلهي ثبات نسبي، بحران مشاركت و درگيريها تمام شده و فراغتي به وجود ميآيد كه نوبت تاسيس است و فراغتي براي ساختن دست ميدهد. وقتي نوبت تاسيس شروع ميشود حرفهاي اصلي گرايشهاي مختلف شروع ميشود. تا حالا همهي گرايشها از يك دشمن مشترك ميترسيدند و فقط ميخواستند آن را كنار بزنند ولي حالا دشمن نيست؛ بهطور مثال، يكي ميگويد اينجا مسجد بسازيم، ديگري ميگويد باشگاه بسازيم. هميشه اجماع در مرحلهي نفي و تخريب آسانتر است ولي در مرحلهي سازندگي و تاسيس، نظرهاي مختلف ارايه ميشود و اختلافات و جناحبندي بسيار طبيعي است و علامت و نشانهي زنده بودن يك حركت است. در انقلاب خودمان، بعد از فروكش كردن درگيريهاي مسلحانه، بين خود طرفداران نظام و حضرت امام، جناحبندي صورت ميگيرد. در اينجا يك سطحي از اخلاق و نيز توسعهيافتگي لازم است تا اين جناحبندي را به معني دشمني ندانند.
وقتي در سطح پايين توسعه قرار داريم فكر ميكنيم اين جناح رقيب،دشمن است و بايد آن را نابود كنيم و فقط خودمان سر كار باشيم. با اين طرز تفكر زودتر به نابودي نزديك ميشويم. زيرا در اين حالت انحصار قدرت و عدم امكان جابجايي، اگر نظام در مساله مهمي به موفقيت دست پيدا نكند كه بخصوص بعد از انقلابها احتمال آن زياداست ، اين ديگر به معناي ضرورت انجام جابهجايي جناحها و بقاي نظام نيست، بلكه نظام بايد برود.
البته جزئيات اين مرحله بستگي به اين دارد كه نظام جديد چگونه بنا شده باشد و قانون اساسي آن چگونه طراحي شده باشد و سطح فرهنگ سياسي چگونه باشد و دشمنيهاي خارجي چقدر به آن فشار وارد كنند اما به هر ترتيب زندگي طبيعي يك جامعه با ثبات نسبي شروع ميشود. گرما و تركشهاي انقلاب، هنوز ادامه دارد و ميتواند سالها ادامه يابد ولي هر روز كمرنگتر ميشود، معنايش اين نيست كه ارزشهاي انقلاب از بين ميرود بلكه اين وضعيت انقلابي است كه كم كم رخت برميبندد.اما ما از روي مسامحه يا به اشتباه ميگوييم انقلاب فلان.
بايد بگوييم وضعيت انقلابي پايان مييابد، نه پديدهي انقلاب. پديدهي انقلاب، خود را در نظام جديد خلاصه كرده و به ارث گذاشته است. كاركردش بصورت وضعيت انقلابي تمام شده است ولي در صورت نظام ميتواند بماند و تداوم يابد .
*** گفته ميشود روند جهاني شدن مانع از بروز انقلاب در جوامع امروز بشري ميشود، پيشبيني شما از بروز انقلاب در جوامع فعلي جهان چيست و آيا جهاني شدن مانع از انجام انقلاب ميشود؟
+++ با تلقي كنوني در يك اجماع نسبي كه دربارهي پديده انقلاب وجود دارد، در يك نظام سنتي بدون تحرك كه افراد براي خود در كنار تكليف، حق قايل نيستند، انقلاب معني ندارد. در يك نظام توسعه يافته نيز كه بحرانهاي مختلف حل شده است و مطالبات سياسي در چرخهاي قابل قبول براي آن جامعه قرار دارند، پديده انقلاب معني ندارد. انقلاب در جوامعي كه در حال توسعه هستند روي ميدهد. در واقع بايد يك سطحي از توسعه يافتگي وجود داشته باشد تا پديده انقلاب بوجود آيد. در بعضي از تئوريها اساسا انقلاب مرحلهاي از پويش جوامع از وضع سنتي به مدرن تلقي ميشود. تئوريهاي “وبر”ي و “دوركهايم”ي انقلاب از اين نوعند، همچنين تئوريهاي انقلاب ماركيستي. در همه اينها جوامع از ساده به پيچيده در حال تحولند و در حال طي كردن روندي از سنتي به مدرن .البته اينها برداشتهايي است كه فعلا وجود دارد. اما جوامع انساني پيچيده است و انقلاب نيز پديدهاي پيچيده و بغرنج است. با تجربه اندوخته شده كنوني بشري تا امروز، ميتوان گفت: در كشورهايي كه مشكلات توسعه سياسي خود را حل كردهاند و انسداد سياسي وجود ندارد و مطالبات سياسي در چرخه خود قرار ميگيرد، انقلابي صورت نخواهد گرفت.
به اين ترتيب اگر چشمانداز جهاني شدن اين باشد كه جهان به سمت دهكدهي واحد شدن پيش برود و آنها كه درحال توسعهاند، از توسعه يافتهها چيزهايي از جمله چگونگي حل و فصل مسالمتآميز اختلافات سياسي را بياموزند انقلاب اتفاق نخواهد افتاد اما تمام اينها جمعبندي ذهن بشر امروز است.
به نظر ميآيد وقوع انقلاب از اين به بعد، احتمال كمتري داشته باشد. بخصوص در جوامع توسعه يافته كه بيمعناست. ولي ممكن است فردا در يك جلوه ديگري از پويش در جوامع انساني كه براي ما قابل پيشبيني نيست، اين امور دگرگون شود و در جوامعي كه احتمال انقلاب در آن كم است، انقلابي پيش آيد كه واجد و حامل عناصر و مواد جديدي باشد . در اين صورت متفكرين روي آن كار ميكنند و آيتمهاي جديدي را به تعريفها و تئوريهاي كنوني انقلاب اضافه ميكنند چرا كه انقلاب همواره عنصرهاي جديد همراه دارد كه در كنار عناصر قبلي قرار ميگيرد و بر بغرنجي و پيچيدگي اين پديده ميافزايد.
*** از توضيحات جنابعالي متشكرم.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات