• دوشنبه / ۱۷ تیر ۱۳۸۱ / ۱۱:۱۵
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 8104-03058
  • خبرنگار : 71060

پيرامون كتاب 12 قرن سكوت ناصر پورپيرار، مولف: من به هيچ مورخي كار ندارم /2/

ايسنا: دكتر جنيدي، مدرس شاهنامه معتقد است در طول تاريخ ابياتي به شاهنامه افزوده شده است، از سوي ديگر اسناد تاريخي مذهب اسكندر را معلوم كرده‌اند؛ حال به نظر شما آيا نكته‌اي كه شما به آن اشاره كرديد مي‌تواند جز ابيات افزوده و حتي افسانه باشد يا خير؟ -- مردم منطقه كه افسانه نيستند، بايد ديد اسكندر چه امر زشتي را از مردم منطقه دور كرده كه آن‌ها اين گونه او را مي‌ستايند، من اثبات كرده‌ام كورش از اقوام خزر است و دليلش را هم آورده‌ام، قرآن كريم مي‌گويد، وقتي ذوالقرنين وارد منطقه شد، مردم به او گفتند، در مقابل راه بازگشت اقوام وحشي كه همه چيز ما را بر باد داده‌اند سدي بساز، اسكندر نيز قبول كرد و اين سد را ساخت كه اين سد امروزه در بند قفقاز قرار دارد. ايسنا: آيا توجه داريد كه بسياري از دين پژوهان و مورخان مبناي آيات فوق را چيز ديگري قرار داده‌اند؟ -- من به هيچ مورخي كار ندارم. ايسنا: دين پژوهان از اين قوم به نام “ياجوج و ماجوج“ نام برده‌اند، شما كه اين قوم وحشي را هخامنشيان معرفي كرده‌ايد، آيا به اين نكته واقف هستيد كه چگونه يك قوم وحشي درخشان‌ترين ابنيه‌ي معماري همچون تخت جمشيد را ايجاد كرده است؟ -- قومي كه امروزه در تاريخ به نام هخامنشي خوانده شده‌اند، قومي وحشي بودند كه در آن سوي كوه‌هاي قفقاز زندگي مي‌كردند و تورات نيز بر اين امر صحه مي‌گذارد؛ چون تورات هخامنشيان را پيش از ظهور آن‌ها معرفي كرده و مي‌گويد قرار است كورش نامي ظهور كرده و بابل را خراب كند. خوب ما كه در تاريخ 2 تا كورش و بابل نداريم. ايسنا: اين پيشگويي زياد عجيب نيست؛ هر چند كه به گفته‌ي تاريخ، وعده‌ي تخريب بابل كاملا اشتباه از آب درآمده است، از سوي ديگر در كتب آسماني ديگر هم به ظهور پيامبران وعده داده شده و كاملا هم پيشگويي آن‌ها به وقوع پيوسته است، آيا اين نكته را قبول داريد؟ -- اگر پيامبري وعده داده مي‌شد، ولي در تاريخ ظهور مي‌كرد، مورخان مي‌توانستند اعتراض كنند، ولي وعده‌هاي تورات در مورد كورش به عينه اتفاق افتاده است. ايسنا: به هر حال تورات هم يك كتاب آسماني است؛ مگر شما اين نكته را قبول نداريد؟ -- من مي‌گويم يهودياني كه براي ما تاريخ هخامنشي را نوشته و هخامنشيان را بنيانگذار حقوق بشر فرض كرده‌اند و برخي مورخان هم آن را تاييد كرده‌اند، اول تكليف خود را با تورات مشخص كنند؛ يعني در ابتدا بگويند اطلاعات تورات در مورد هخامنشيان غلط است و بعد وارد عرصه‌ي تاريخ نويسي شوند، در حالي كه اين مورخان اين‌ها را انجام نمي‌دهند، حتي يهوديان هم تا 100 سال پيش نمي‌دانستند كورش كيست؟ هيچ كس در تاريخ بشري هم نمي‌داند كورش كيست. تنها اطلاعات دوران اخير است كه به ما مي‌گويد كورش همان است كه گل نبشته‌اش از بابل به دست آمده و احتمالا قبرش در پاسارگاد است، در 100 سال پيش وقايع نويسي در دربار ناصري به نام اعتماد‌السلطنه وجود دارد، او كتب زيادي در مورد تاريخ ايران نوشته و به چند زبان دنيا از قبيل عبري مسلط بوده است. ايسنا: ايشان از كجا اين زبان‌ها را ياد گرفته است؟ -- او مدتي در روسيه به عنوان سفير كبير ايران زندگي كرده و مدتي هم در فرانسه بوده است. ايسنا: آيا توجه داريد كه هنوز در آن دوره الفباي خطوط باستاني از جمله خط ميخي رمزگشايي نشده بود؟ -- من كه راجع به خطوط ميخي صحبت نكردم. ايسنا: شما گفتيد خطوط عبري و ساير زبان‌هاي كهنه! -- من گفتم او به زبان‌هاي كهنه مسلط بوده، به هر حال او كتابي راجع به اشكانيان نوشته كه مقدمه‌ي آن را خود من تصحيح كرده‌ام او اصلا نمي‌داند كورش كيست؟ و وقتي مي‌خواهد تاريخ اشكاني را بنويسد در ابتدا مي‌گويد اسكندر آمد و داراي صغير را كشت و سپس وارد تاريخ اشكاني مي‌شود، نه تنها او، بلكه در تاريخ هم هيچ كس كورش را نمي‌شناسد و در تاريخ جز تورات سندي نداريم كه بگويد كورش و داريوش بوده‌اند يا نه! ايسنا: پس كتيبه‌ها و اسناد دوره‌ي هخامنشي چه؟ -- كتيبه‌ها 100 سال پيش ترجمه شده‌اند و تازه با مطالعه‌ي اين‌ها فهميديم كه تورات درست گفته است، ابن بلخي هم در 800 سال پيش نمي‌دانست كورش كيست. فردوسي هم نمي‌داند؛ طي 800 سال گذشته در اين سرزمين كسي اسم بچه‌اش را كورش نگذاشته است، ولي اسكندر هست و اگر تاريخ را درست جستجو كنيم، نفرتي كه از هخامنشيان در بين ملت‌ها جاري است، بيش از اندازه است؛ به يك عبارت ديگر، تاريخ منطقه، اسكندر را با تمام جزيياتش مي‌شناسد، ولي هخامنشيان را نمي‌شناسد. ايسنا: اگر گفته‌ي شما ملاك قرار گيرد، پس اين امر را چگونه توجيه مي‌كنيد كه در كل منطقه خاورميانه و جهان تمام مورخين از كورش تمجيد كرده‌اند؛ در حالي كه شما معتقديد مردم منطقه از كورش و هخامنشيان متنفرند؟ -- من به اين كارها چيكار دارم؟ مگر من علم غيب دارم، اين كه فلان شخص اين را گفته كه به من مربوط نيست، خود همين مورخان به بهانه‌هاي پوچ از نقد نوشتن به 12 قرن سكوت خودداري مي‌كنند و من در يك مركز بزرگ شرق شناسي كه بيش از 200 تن از مستشرقان در آن جا جمع شده بودند حضور داشتم، همه به من گفتند كه تو اين‌ها را نوشته‌اي حال ما چه كنيم؟ من گفتم شما جواب بنويسيد، آن‌ها گفتند ما براي نوشتن هيچي نداريم. ايسنا: به يك عبارت بهتر، شما هنوز معتقديد كه هخامنشيان دست نشانده‌ي قوم يهود است؟ -- صددرصد به اين امر اعتقاد دارم؛ چون حاصل حضور كورش در بابل‌ آزادي اسراي يهود و معدوم شدن تمدن‌هاي ايران و بين‌النهرين است؛ مثل تمدن‌هاي كاسپين كه دكتر نگهبان حفاري‌هايي را در مارليك انجام داد، ولي جلوي فعاليت او را هم گرفتند تا معلوم نشود، ايران پيش از هخامنشي داراي چه تمدن درخشاني بوده است. يا تمدن جيرفت كه آثار آن حكايت از يك تمدن ويژه‌ي ناشناخته است، ولي اين آثار بعد از غارت و بي‌توجهي توسط قاچاقچيان به كشورهاي عربي برده شد. چون اين‌ها هيچ علاقه‌اي به تمدن دوران پيش از هخامنشي ندارند و ادعاي آن‌ها اين است كه تمدن ما با كورش و داريوش آغاز شده است. از سوي ديگر، خود اين مورخان هم پس از ترجمه‌ي كتيبه‌هاي هخامنشي، متوجه شدند كه كورش تاريخي همان كورش تورات است و حتي خود يهودي‌ها هم نمي‌دانستند منظور از اسامي مطرح شده در تورات چيست؟ به طور طبيعي، وقتي اين امر كشف شد، خود يهودي‌ها مامور شدند تا كاري انجام دهند كه اين قضايا برملا نشود؛ لذا تاريخ هخامنشيان را طوري نوشته كه ويژگي‌هاي تاريخي كورش با صفات ذكر شده‌ي او در تورات منطبق باشد، چون در تورات كورش پيامبر است و خدا به طور مستقيم با او صحبت كرده و از او نابودي بابل را درخواست كرده است و اين اتفاق هم در منطقه رخ داده است. ايسنا: لطف مي‌كنيد مدارك تحصيلي و سوابق علمي خود را براي ما بيان كنيد! -- من سواد ندارم!!! ايسنا: ولي من جدي پرسيدم! -- من هم جدي گفتم سوادي ندارم و اتفاقا هر چه بي‌سوادتر باشم، بيشتر اسباب سرشكستگي مورخاني كه قادر به پاسخ دادن به گفته‌هاي من نيستند، خواهم بود. ايسنا: صحبت پاياني شما چيست؟ -- هيچ راهي وجود ندارد جز اين كه دست از روشنفكرگري و بي‌سوادي برداشته و گفت و گويي ملي را براي شناخت هويت ملي خود آغاز كنيم تا ايران پيش از هخامنشيان را شناخته و به اين نكته واقف شويم كه توانايي ملي ما از كدام بنيان سرچشمه مي‌گيرد، از بنيان هخامنشي يا بومي و معتقدم هر كس كه مي‌گويد تمدن ما از 2500 سال پيش آغاز شده، پيرو تاريخ يهود نگاشته است كه مي‌خواهد كورش را كه براي آن‌ها آزادي به ارمغان آورده، براي بشر آزادي بخش معرفي كند. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha