سريال «نرگس» كه از تجربههاي نخست تلويزيون در ارائه يك اثر 90 شبي جدي است مخاطبان زيادي را جذب كرده كه نگاه تيزبين آنها نسبت به خطاهاي بعضا تصويري و فيلمنامهيي اين مجموعهي هرشبي بيانگر اين نكته است كه برنامهسازان رسانهي ملي كمتر اجازهي آزمون و خطا دارند.
خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در گزارشي به برخي از نكات كه از سوي مخاطبان به عنوان گافها و اتفاقات غيرمنتظرهي سريال «نرگس» عنوان شده، اشاره كرده است. همچنين نظرات برخي از آنها نيز در ادامه اين گزارش اضافه شده است.
ـ طرح انرژي هستهيي و حضور يكي از شخصيتها در كنار راكتورهاي اتمي، مخاطبان اين سريال خانوادگي را غافلگير و اين پرسش را مطرح كرد كه چسباندن اين تصاوير و ديالوگها به اصل ماجراي داستان چه ربطي دارد.
ـ ميني بوسي كه نسرين ونرگس را به شهر مرزي ميرساند ،متعلق به شركت واحد اتوبوس راني بود.
ـ در حالي كه وسايل نسرين در صندوق زير زمين مسافرخانه ديده ميشود،همان وسايل در بيمارستان در اتاق دكتر هم هست و از سويي وقتي نسرين از بيمارستان فرار ميكند هم ساك وهم كيف در دستش ديده ميشود! گذشته از وضعيت جسماني اين در حالي است كه او با عجله بيمارستان را ترك كرده است.
ـ وقتي نسرين زن تنها و بي پناه با بچهاش در بيمارستان است، هيچ فردي اين اتفاق را به پليس گزارش نميكند.
ـ از بچهيي حدود 9 ماهه به جاي نوزاد چند روزه استفاده ميشود و در دستان بچه اي كه نسرين او را در اوج بيچارگي به دنيا آورده النگوي طلا ديده ميشود.
ـ بيتوجهي منشي صحنه در قسمتهاي ديگر هم مشهود است، مثلا در جايي از سريال، نرگس با يك رنگ روسري از خانه خارج ميشود اما وقتي باز ميگردد رنگ روسري او تغيير كرده است .
ـ نرگس كه متعهد و مومن و علاقمند به خانواده به تصوير كشيده شده است ،براي رفتن به شهري مرزي به شوهرش اطلاع نمي دهد .
ـ در حالي كه سمانه دائما با نرگس و برادرش كار دارد در قسمتهاي 50 سريال متوجه مي شويم علاوه بر شوهر بچه هم دارد.
ـ در يكي از قسمتها بعد از صرف يك شام مفصل، شوكت هنگام رساندن نسرين و بهروز به خانه ميگويد با پسرش ميروند بيرون شام بخورند.
بر اساس اين گزارش تعدادي از ساكنان تهران در رده سني 20 تا 30 سال دربارهي مواردي از سريال نرگس كه درك آن براي مخاطب سخت و غير قابل باور است با ايسنا گفت و گو كردند.
دختر 29 ساله، كارمند ميگويد: در حالي كه دكتر نسرين بر استراحت مطلق او تاكيد ميكند، او به سختي سفر ميكند و بچه درشتي را هم به دنيا ميآورد، النگوي دستان او نيز حتما هديهي بيمارستان است!
دانشجويي دختر 22 ساله، از اين كه در سريال نرگس يك فرد نماز خوان و مومن كه به خدا توكل ميكند در اوج بدبختي است اظهار تاسف ميكند و ميگويد: اين امر در حالي است كه كارهاي شوكت به درستي و منظم پيش ميرود.
دانشجوي پسري با اشاره به بيمورد بودن بحثهايي كه در شركت احسان مطرح ميشود ميگويد: بحثهاي مربوط به گاز و مصرف انرژي و انرژي هستهيي در اين سريال،حتي اگر در راستاي فرهنگسازي باشد، در مجموعهي نرگس بيمعناست.
دختر 25 ساله، خبرنگار، از بيثبات بودن شخصيتهاي سريال نرگس انتقاد ميكند و ميگويد:نرگس را كه ميخواهند در اين سريال مقتدر نشان دهند، فردي است كه به راحتي و تحت هر شرايطي گريه ميكند و درمانده است.
وي معتقد است كه در برخي از مواقع سريال، مخاطب تحميق ميشود. چرا كه در جايي از سريال در حالي كه بهروز و نسرين در خانهي شوكت به شام دعوت شده بودند وقتي شوكت آنها را به خانهشان ميرساند به نسرين ميگويد من و بهروز ميرويم شام بخوريم.
پسر، 22 سالهاي نيز با اشاره به متناقض بودن شخصيتهاي سريال نرگس اظهار ميكند: همهي اتفاقات داستان تصادفي است و در مسير منطقي داستان روايت نميشود. مثلا رفتن احسان پيش شقايق كه به كشته شدن شقايق از سوي فرد ناشناسي مصادف ميشود مثل وصلهاي است كه به سريال نميچسبد. چرا كه بايد در جايي از سريال به اين روبرو شدن اشاره ميشد.
كارمند 24 سالهاي نيز ميگويد: مغازهي ابراهيمي و مجيد را در اين سريال نميتوان از هم تشخيص داد و شايد هم يكي باشند.
يك دانشجو هم اظهار ميكند: ريختن شانههاي تخم مرغ بر روي صورت نسرين در هتل مرزي نميتواند او را به اين شدت كه در سريال نشان داده شد مجروح كند
زن 30 سالهاي ـ ليسانس، معتقد است كه معلوم نيست كه سريال نرگس چه پيامي را ميخواهد به مخاطب منتقل كند.
وي ميافزايد: سريال بسيار كش داده ميشود به گونهاي كه حوصلهي مخاطب را سر ميبرد در حالي كه ميتوانست در 50 قسمت تمام شود.
دانشجوي ديگري نيز دربارهي تناقض شخصيتهاي سريال نرگس ميگويد: در ابتداي سريال خواهر بهروز فرد بدجنسي نشان داده ميشود كه ميخواهد از بهروز انتقام بگيرد در حالي كه او در حال حاضر خيرخواه است.
در پايان زن 25 ساله ـ كارمند نيز معتقد است: انگار مجموعهي نرگس از سرناچاري و سرو ته مجموعهاي را جمع كردن پيش ميرود.
انتهاي پيام